رسول الله(ص):
-هرکه چهل روزبرای خداخالص شد،خداوند چشمه های حکمت را از قلبش برزبانش جاری میکند
(بحار،ج67،ص 249)
خواب دیدم، خواب اینکه مرده ام
خواب دیدم،خسته و افسرده ام
روی من ، خروارها از خاک بود
وای قبر من ، چه وحشتناک بود
تا میان گور رفتم ، دل گرفت
قبر کن ، سنگ لحد را ، گل گرفت
بالش زیر سرم، از سنگ بود
غرق وحشت ، سوت و کور و تنگ بود
ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم ، تشنه یک جرعه آب
خسته بودم، هیچ کس یارم نشد
زان میان، یک تن خریدارم نشد
هرکه آمد پیش ،حرفی راند و رفت
سوره حمدی برایم خواند و رفت
نه شفیقی نه رفیقی نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی
آمدند از راه ، نزدم دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک
یک ملک گفتا بگو نام تو چیست؟
آن یکی فریاد زد رب تو کیست؟
ای گنهکار سیه دل ، بسته پر
نام اربابان خود یک یک ببر
در میان عمر خود کن جستجو
کارهای نیک و زشتت را بگو
گفتنم، عمر خودت کردی تباه
نامه ی اعمال تو، گشته سیاه
ما که ماموران حی داوریم
ما تو را ، سوی جهنم می بریم
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
دست و پایم بسته در زنجیر بود
نا امید از هر کجا و دلفکار
می کشیدندم به خفت سوی نار
ناگهان الطاف حق آغاز شد
از جنان، درهای رحمت باز شد
مردی آمد از تبار آسمان
نور پیشانیش فوق کهکشان
چشمهایش زندگانی می سرود
درد را از قلب آدم می زدود
صورتش خورشید بود و غرق نور
جام چشمانش پر از شرب طهور
لب که نه ، سرچشمه آب حیات
بین دستش کائنات و ممکنات
بر سرش دستار سبزی بسته بود
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
در قدوم آن نگار مه جبین
از جلال حضرت عشق آفرین
دو ملک سر را به زیر انداختند
بال خود را فرش راهش ساختند
غرق حیرت داشتند این زمزمه
آمده اینجا حسین (ع)فاطمه (س)
صاحب روز قیامت آمده
گویی از بهر شفاعت آمده
سوی من آمد ، مرا شرمنده کرد
مهربانانه به رویم خنده کرد
گفت آزادش کنید این بنده را
خانه آبادش کنید این بنده را
اینکه اینجا این چنین تنها شده
کام او با تربت من وا شده
مادرش او را به عشقم زاده است
گریه کرده بعد شیرش داده است
بارها بر من محبت کرده است
سینه اش را وقف هیئت کرده است
اینکه می بینید در شور است و شین
ذکر لالائیش بوده یا حسین(ع)
با ادب در مجلس ما می نشست
او به عشق من سر خود را شکست
سینه چاک آل زهرا (س) بوده است
چای ریز مجلس ما بوده است
پرچم من را بدوشش می کشید
پا برهنه در عزایم می دوید
تا که دنیا بوده از من دم زده
او غذای روضه ام را هم زده
اینکه در پیش شما گردیده بد
جسم و جانش بوی روضه می دهد
حرمت من را به دنیا پاس داشت
ارتباطی تنگ با عباس داشت
نذر عباسم به تن کرده کفن
روز تاسوعا شده سقای من
گریه کرده چون برای اکبرم
با خود ، او را نزد زهرا (س) می برم
هرچه باشد، لیک او درمانده است
او بسوزد ، صاحبش شرمنده است
در مرامم نیست، اوتنها شود
باعث خوشحالی اعداء شود
در قیامت عطر و بویش میدهم
پیش مردم آبرویش میدهم
باز بالاتر به روز سرنوشت
می شود همسایه ی من در بهشت
آری آری هرکه پا بست من است
نامه ی اعمال او دست من است.
یا الله یا رحمان یا رحیم
یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
گذشته هایت را ببخش،
زیرا آنان همچون کفش های کودکی ات
نه تنها برایت کوچکند،
بلکه تو را از گام برداشتن های بلند باز می دارند.