آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟
آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست
باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست
سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست
تاکه معلوم شود طالب دیدار کجاست
بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست
مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید
سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست
ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار
تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست
حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد
در و دیوار زند داد خریدار کجاست
آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور
گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست
** نکات اخلاقی **
میرداماد سوار بر اسب در جاده جلو می رفت .
شاه عباس و همراهانش کمی جلوتر بودند .
شیخ بهائی سوار بر اسب چابکی جلوتر از همه پیش می رفت .
اسب شیخ جست و خیز می کرد
و سوارش محکم به زین چسبیده بود تا زمین نخورد .
میر داماد سرعت اسبش را زیادتر کرد
اما اسب نمی توانست اندام سنگین او را جلو ببرد .
شاه عباس می دانست میان دانشمندان هم مثل سیاستمداران ، حسادت وجود دارد.
شاه به میرداماد نزدیک شد و با لبخند به شیخ اشاره کرد و گفت:
"جناب میر، می بینید که این شیخ پایبند ادب نیست
و بی توجه به حضور اینهمه آدم های بزرگوار
از جمله جنابعالی جلوتر از همه می رود.
" میرداماد مقصود شاه را فهمید و پاسخ داد:
"اینطور نیست، شیخ انسان دانشمند و بزرگی است
و اسب او از اینکه چنین شخصی بر پشتش سوار شده
از خوشحالی جست و خیز می کند و شیخ را جلوتر از همه می برد.
شاه اسبش را تاخت و به شیخ بهائی رسید .
شیخ گفت : " این اسب خیلی سرکش است
و تا به مقصد برسیم مرا بیچاره می کند.
شاه گفت:
" علتش این است که شما لاغر هستید
و به اندازه کافی بر پشت اسب فشار نمی آید،
درست بر عکس میرداماد که با جثه سنگینش،
اسب را خسته می کند.
شاه ادامه داد:
"تا جائی که من دیده ام،
متفکران در غذا خوردن قناعت می کنند
و به همین علت لاغر هستند ، مثل جنابعالی ،
ولی میرداماد ، آن قدر در خوردن حریص است
که چنین جثه ای دارد.
شیخ آهی کشید و گفت:
"این طور نیست،
میر فقط در اندوختن دانش حرص می زند
و بزرگی جثه او مادرزادی است و ربطی به پرخوری ندارد .
و اسب او به علت حمل وجودی گرانقدر
که کوهها هم تحمل سنگینی دانش او را ندارند
خسته شده است."
شاه عباس که متوجه اعتماد متقابل دو دانشمند شد
به فکر فرو رفت .
پیشاپیش
سالروز آزاد سازی خرمشهر
را به تمام دلاورمردان ایران زمین
تبریک عرض می نماییم
باشد که پاسدار خون شهیدان این مرز و بوم باشیم
هشدار که باغ شوره زاران نشود
این خانه مکان لاشه خواران نشود
میراث گرانقدر شهیدان ، هشدار
بازیچه ی دست نابکاران نشود
نیازی نیست که انسانها را امتحان کنید،
کمی صبر کنید،
خودشان امتحانشان را پس میدهند.
همیشه
روز را با اندیشه ای مثبت به پایان رسانید.
مهم نیست که چقدر سخت گذشت،
فردا فرصتی تازه است برای بهتر کردن آن.
آدمها را از روی عکسهایشان نشناسید
چرا که:
آدمها هیچ وقت ،
از بی حوصلگی هایشان،
از خستگی هایشان،
از غصه هایشان، و...
عکس نمی گیرند
وقتی شخصی در خیابان با رانندگی نامناسب خود،
سد راه شما میشود، عصبانی می شوید؟
وقتی فرزندتان در خانه همکاری نمیکند،
اعصابتان خرد میشود؟
عصبانیت احساسی کاملاً طبیعی و حتی سالم است.
اما خیلی مهم است که به طریقی مثبت با آن کنار بیایید.
عصبانیتی که کنترل نشود
میتواند هم به سلامت شما
و هم به روابط شما با جامعه و خانواده آسیب بزند.
برای کنترل عصبانیتتان ، چند نکته رعایت نمایید:
1 - وقفه بیندازید
تا 10 شمردن فقط برای بچهها نیست. قبل از اینکه در یک موقعیت پیچیده واکنش نشان دهید، چند لحظه صبر کنید، نفس عمیق بکشید و تا 10 بشمرید. کُند کردن واکنش میتواند کمکتان کند اعصابتان آرامتر شود. در صورت لزوم، کمی از فرد یا موقعیت مورد نظر دور شوید تا کمی عصبانیتتان فروکش کند.
2 - وقتی آرام شدید، عصبانیتتان را بروز دهید
به محض اینکه توانستید خود را کنترل و درست فکر کنید، ناراحتی و عصبانیتتان را به طریقی قاطع اما غیرمقابلهای ابراز کنید. نگرانیها و نیازهایتان را واضح و مستقیم بیان کنید، بدون اینکه بخواهید کسی را ناراحت یا کنترل کنید.
3 - ورزش کنید
فعالیت فیزیکی میتواند راه خروجی احساسات باشد، مخصوصاً اگر احساس میکنید عصبانیتتان شدیداً بالا رفته است، به پیادهروی یا دو بروید یا زمانی را به انجام فعالیت فیزیکی موردنظرتان اختصاص دهید. فعالیتجسمانی ،موادشیمیایی مختلفی را در مغز فعال میکند که باعث میشود احساس شادی بیشتری داشته و خیلی بیشتر از قبل احساس آرامش کنید.
4 - قبل از حرف زدن فکر کنید
در آن لحظه ، که عصبانیت شما شدت گرفته است ، خیلی راحت اتفاق میافتد که چیزی به زبان بیاورید که بعد احساس پشیمانی کنید. قبل از اینکه حرفی بزنید، زمانی وقت صرف کنید تا هم خودتان خوب فکر کنید و هم اجازه دهید افراد دیگر درگیر در آن موقعیت ، خوب فکر کنند.
5 - راهکارهای ممکن را مشخص کنید
*به جای اینکه روی موضوعی که عصبانیتان کرده تمرکز کنید، به این فکر کنید که چطور میتوانید آن مشکل را حل کنید.
اتاق نامرتب فرزندتان عصبانیتان کرده است؟ در آن را ببندید. آیا همسرتان هر شب برای شام دیر به خانه میرسد؟ برنامه شام را عقبتر بیندازید . به خودتان یادآور شوید که عصبانیت هیچ چیز را حل نمیکند و فقط ممکن است همه چیز را بدتر کند.
6- کینه به دل نگیریدبخشش ابزار بسیار قدرتمندی است. اگر اجازه دهید عصبانیت و سایر احساسات منفی، احساسات مثبت را در شما از بین ببرد، خواهید دید که غرق در تلخی حس بیانصافی می شوید. اما اگر بتوانید کسی که عصبانیتان کرده را ببخشید، هر دوی شما میتوانید از آن موقعیت درس بگیرید. واقع بینانه نیست که انتظار داشته باشید همه درست همانطور که شما دوست دارید رفتار کنند.
7 - برای از بین بردن فشار موقعیت، از شوخ طبعی استفاده کنید
شوخی کردن میتواند کمی از فشار را کم کند. البته منظور ریشخند و مسخره کردن نیست چون میتواند به احساسات طرف مقابل آسیب زده و همه چیز را بدتر کند.
8 - مهارتهای تمدد اعصاب را تمرین کنید
وقتی ، مهارتهای تمدد اعصاب را وارد کار کنید. مانند، آرامش در پناه قرآن و گوش دادن به آن ، تمرینات تنفس عمیق، تجسم یک صحنه آرامش بخش، تکرار یک کلمه یا جمله تسلی بخش ،نوشتن موارد عصبانیت در دفترچه ی خاطرات ،میتواند کمکتان کند.
9 - بدانید چه زمان باید کمک بگیرید
یاد گرفتن کنترل عصبانیت برای همه سخت است. اگر عصبانیتتان خارج از کنترل به نظر میرسد، میتوانید کمک بگیرید تا کاری نکنید که بعد پشیمان شوید یا به اطرافیانتان صدمه بزنید. کلاسهای کنترل اعصاب و همچنین مشاوره گرفتن از یک روانشناس میتواند کمک خوبی برای شما باشد.
یک فرمول جالب برای اینکه بدانید ،
شروع هر جزء قرآن از کدام صفحه می باشد:
آیا تاکنون لازم شده است که بدانید :
هر جزء قرآن ،از کدام صفحه شروع می شود؟
* فرض کنید می خواهید جزء 8 را از ابتدا قرائت کنید:
*** از 8 یک عدد کم می کنید،
جواب می شود 7، حال عدد 7 را در 2 ضرب کنید: می شود 14
آن 2 را جلوی عدد 14 بگذارید. می شود 142 .
پس جزء 8 قرآن از صفحه 142 آغاز می شود.
** حال می توانید
هر جزء دیگری که خواستید به همین روش پیدا کنید.
اگر همین جمعه ، جمعه ظهور باشد؟
چکار باید کرد؟
چقدر آماده ای؟
چقدر حساب و کتابت را درست کرده ای؟
چقدر حق الناس گردنت می باشد؟
چقدر توبه کرده ای؟
در برخی از روایات آماده است که
بعد از ظهور دیگر توبه ای پذیرفته نمی شود.