امام موسی کاظم علیه السلام:
قِلَّهُ المَنطِق حُکمٌ عَظِیم، فَعَلَیکُم بِالصُّمتِ
بر شما باد به خموشی که کم گویی، حکمت بزرگی است.
بحاالانوار ، ج 78 ، ص 321
مَن اَحزَنَ والدَیهِ فَقَد عَقهُما
هر که پدر و مادر را اندوهگین کند آنان را ناسپاسی کرده است.
تحف العقول ، ص 425
مَا مِن شَیءٍ تَراهُ عَینَاک إلّا وَ فِیه مَوعِظَه
چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد ،
مگر آن که در آن پند و اندرزی است.
بحاالانوار ، ج 78 ، ص 319
ولادت باسعادت هفتمین اختر تابناک امامت و ولایت
حضرت امام موسی کاظم علیه السلام
بر رهروان راستین آن حضرت مبارک باد
آنچه باید از اعتیاد به اینترنت بدانید؛
وب گردی، یک مکانیسم برای آشنایی با مشکلات روان شناختی
استفاده مفرط از اینترنت در بسیاری از موارد نشانه یک مشکل ریشه دار است که فرد مبتلا به اعتیاد اینترنتی باید مسائلی را که از آن ها طفره می رود را پیدا کرده و علل ریشه ای این مشکلات را درمان کند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صدای سلامت اعتیاد به اینترنت امروزه تبدیل به یک معضلی شده است که هم فرد مبتلا گاهی از آن رنج می برد و هم فشارهای سنگینی را روی خانواده ها می آورد. امروزه مانند چند سال گذشته کسی نمی تواند منکر اصطلاح "اعتیاد اینترنتی" شود. چرا که تا چند سال پیش عده ای منکر این امر بودند و این خطرات تکنولوژی را جدی نمی گرفتند اما حال با پیشرفت امکانات و در دسترس بودن خدمات فناوری اطلاعات، اعتیاد اینترنتی به سرعت در حال شیوع است. امروزه 600 میلیون معتاد اینترنتی در دنیا وجود دارد که غرب آسیا بیشترین آمار را از آن خود ثبت کرده است. تحقیقات نشان داده که از هر 10 کاربر اینترنت، یک نفر به فضای مجازی اعتیاد شدید دارد، این بدان معناست که آن ها قادر به کنترل نحوه استفاده خود از اینترنت نیستند؛ با این آمار 61 درصد از مردم کل جهان و 73 درصد از نوجوانان به اینترنت اعتیاد دارند.
اعتیاد به اینترنت مانند اعتیاد به قمار، اعتیاد به حرف زدن، اعتیاد به تلفن همراه، اعتیاد به تلویزیون و اعتیاد به خوردن از دسته وابستگی های رفتاری است. این نوع اعتیاد هم مثل سایر اعتیادها، نشانه های خاص خودش را دارد. متخصصین هم با توجه به همین نشانه ها آزمون های تشخیص اعتیاد را تهیه می کنند. ما در اینجا به برخی از این نشانه ها اشاره می کنیم.
شخص دارای اعتیاد به اینترنت بر روی میزان وقتی که به اینترنت اختصاص می دهد کنترلی ندارد. یعنی قادر نیست که استفاده خود را از اینترنت متوقف یا محدود کند. چنین شخصی همیشه به خود یا دیگران قول می دهد که استفاده از اینترنت را متوقف ساخته و یا کاهش دهد. ولی در عمل قادر به این کار نیست و همیشه قولش را زیر پا می گذارد.
فرد معتاد به اینترنت با دیگران صادق نیست و همیشه راجع به زمانی که به اینترنت اختصاص می دهد و یا نسبت یه نوع فعالیت هایش به اطرافیان دروغ می گوید.
این افراد به خاطر این که زمان زیادی را به اینترنت اختصاص می دهند پیامدهای منفی را هم برای خودش و هم برای نزدیکان و خانواده به ارمغان خواهد آورد.
شخص معتاد که از طریق اینترنت با دیگران ارتباط برقرار می کند، به طور معمول این کار را به صورت بی نام و با یک نام مستعار انجام می دهد. در این گونه ارتباطات فرد هیچ گونه ملاحظه ای که افراد در ارتباطات واقعی با یکدیگر دارند را رعایت نمی کند و این عامل باعث می شود اخلاق و ارزش هایش به مخاطره بیفتد.
این دسته از افراد برای کامپیوتر در زندگی روزانه خود ارزش فوق العاده ای قائل می شوند. هر چند که اطرافیان نسبت به استفاده از کامپیوتر نظری مخالف با نظر وی داشته باشند. شخص وجود مشکل را انکار کرده و اعمال خود را همواره توجیه می کند.
هر وقت چیزی باعث محرومیت فرد از اینترنت شود و یا دسترسی او را به اینترنت محدود سازد، احساس افسردگی یا اضطراب و نا امیدی به فرد دست می دهد.
هنگامی که فرد از کامپیوتر استفاده نمی کند، تماسل و شیفتگی زیادی به کامپیوتر یا فعالیت های وابسته به کامپیوتر از خود نشان می دهد. فرد معتاد به اینترنت موقعی که مشغول انجام کارهای دیگری مانند شام خوردن، کار روی یک پروژه و ... است، دائماً به کامپیوتر، اینترنت و سایر فعالیت های وابسته به آن فکر می کند.
افراد معتاد به اینترنت در زندگی با مشکلات مالی زیادی روبرو می شوند که همه این مشکلات ناشی از هزینه های صرف خرید سخت افزارهای کامپیوتری، اینترنت، تلفن و یا هزینه های دیگر که مرتبط با کامپیوتر باشد می شوند.
* پیامدهای اعتیاد به اینترنت
به هر حال هر فردی که این نشانه ها در او یافت شود به نوعی می تواند گفت به اینترنت معتاد است و ناچار است که این اعتیاد خود را جدی بگیرد و تا کلمه پیامدهای اعتیاد می آید به یاد خسارات مواد مخدر نیفتیم. این طور نیست و باید بدانیم که این نوع اعتیاد هم پیامدهای ناگواری را می تواند برای فرد داشته باشد. با برخی از این پیامدها آشنا شوید:
کاربران معتاد به اینترنت 30 تا 50 ساعت در هفته را به اینترنت اختصاص می دهند. الگوهای خواب این افراد به هم می خورد و شب و روز برایشان معنایی ندارد. برای رفتن به مدرسه و دانشگاه و محل کار با کمبود خواب مواجه می شوند که این بی خوابی بر عملکردهای شغلی و تحصیلی تأثیرات منفی دارد.
معمولاً از کافئین ها استفاده می کنند تا بر خواب خود غلبه کنند. نشستن های طولانی مدت فرد پشت کامپیوتر منجر به کاهش حرکات ورزشی مناسب شده و خطرپذیری فرد را در برابر امراض مچی، و ضرب دیدگی پشت و یا خستگی چشم را افرایش می دهد.
افراد معتاد به اینترنت وقت کمتری از زندگی خود را به خانواده، فرزند و مردم اختصاص می دهند. روابط زناشویی فرد معتاد به اینترنت سرد و بی روح است و مسئلیت ها و وظایف خود در خانه را به خوبی انجام نمی دهد. این افراد مانند افراد معتاد به مواد مخدر سعی می کنند که اعتیاد خود را مخفی نگه دارند.
* درمان اعتیاد به اینترنت
برای اوقاتی که به اینترنت اختصاص می دهید یک برنامه کامل با محدودیت زمانی داشته باشید. وادار کردن خود به دور ماندن از اینترنت برای روزهای متوالی را فراموش نکنید. قرار دادن پیامدهای معنادار(نه مضر) برای مواقعی که از گفته خودتان پیروی نمی کنید هم مناسب است. به جای گذراندن وقت در اینترنت، خودتان را وادار به انجام کارهای دیگری نمائید. آموختن اینکه چگونه از منابع سالم لذت ببرید را تجربه کنید و این منابع را جایگزین اینترنت کنید. تا موقعی که در این راه ها موفق نشدید از دیگران هم کمک بگیرید و از قرار گرفتن در محیط هایی که ممکن است باعث بازگشت رفتارهای اعتیاد آور شما شوند پرهیز کنید. در کنار این مسائل به برخی از مهم ترین روش های درمانی هم توجه ویژه ای داشته باشید:
فرد باید خودش بفهمد که زیادتر از حد از اینترنت استفاده می کند و برای کاهش این مصرف روال عادی زندگی خود را باید تغییر دهد. این دست از افراد برای موقعی که به خانه می رسند و می خواهند کامپیوتر را روشن کنند، کارهای دیگری را جایگزین این کار کنند. از ساعت هشدار دهنده برای تنظیم وقت استفاده از اینترنت استفاده کنید تا زمان از دستتان نرود. عضو باشگاه شوید، به مسافرت های کوتاه مدت بروید، یک برنامه تمرینی را آغاز کنید و روش های لذت بردن از مطالعه کتاب را یاد بگیرید.
در کنار این که کتاب دوست خوب همه انسان هاست، یک دوست خوب از جنس انسان ها هم برای خودتان داشته باشید و با او هم صحبت شوید.
در بسیاری از موارد استفاده مفرط از اینترنت، نشانه یک مشکل ریشه دار است. وب گردی در اینترنت و اتاق های چت یک مکانیسم برای کنار آمدن با احساس پوچی، خود تردیدی و سایر مشکلات روان شناختی است. فرد مبتلا به اعتیاد اینترنتی باید مسائلی را که از آن ها طفره می رود را پیدا کرده و علل ریشه ای این مشکلات را درمان کند. هیچ نقطه مبهی برای کسانی که این ریشه ها در خود پیدا می کنند در خصوص مراجعه به روان شناس وجود ندارد و حداقل برای کمک به خودتان که سرمایه خانواده خود هستید این کار را بکنید.
* اعتیاد جنسی سایبری
در تشریح اعتیاد به اینترنت یک زیر شاخه مهمی وجود دارد که از آن به عنوان اعتیاد جنسی اینترنتی یاد می شود. این نوع اعتیاد در جهان بیشتر با نام اعتیاد جنسی سایبری(Cybersex addiction) مطرح شده است. در این حالت فرد از طریق فعالیت های جنسی مجازی اثرات فوق العاده وخیمی را روی شرایط فیزیکی، ذهنی، اجتماعی و اقتصادی خود به بار می گذارد. خواندن داستان های برانگیخته کننده جنسی، مشاهده و دانلود فیلم های پورنوگرافی، فعالیت های آنلاین جنسی در اتاق های گفتگو، روابط مجازی جنسی، خود ارضایی در هنگام انجام فعالیت های آنلاین برای برانگیختگی جنسی، جستجو برای یافتن شرکای مجازی جنسی و جستجوی اطلاعات درباره فعالیت های جنسی همگی نمود هایی از اعتیاد جنسی سایبری است.
بر اساس تحقیق دکتر جسی ام. کرازبی در امریکا، تماشای پورنوگرافی در اینترنت به دلایل مختلف شخصیتی و اجتماعی میتواند مخاطره آمیز باشد؛ از جمله این که فرد به جای برقراری ارتباط با دیگران زمان زیادی را صرف تماشای محتواهای پورنوگرافی می کند. در این حالت افراد ممکن است حالاتی از افسردگی، انزوای اجتماعی، از دستدادن شغل، کاهش فعالیت و آثار نامطلوب اقتصادی را به عنوان نتایج تماشای محتواهای پورنوگرافی در اینترنت، بر روی زندگی شخصی و اجتماعی خود گزارش دهند.
اعتیاد به اینترنت دریای وسیعی که
ما تنها سرشاخه برخی از عوارض آن ها را برای شما بازگو کردیم.
پس بیشتر مراقب خود و فرزندان خود باشید
و آن ها را در اقیانوس مجازی تنها نگذارید، شاید غرق شوند.
حکایت پندآموز:
مردی که همسر خود را از قایق نجات هول داد تا خودش زنده بماند
معلم تصمیم گرفت تا به شاگردانش داستان کشتی مسافرتی که در دریا غرق شده بود را نقل کند.
در این کشتی یک زوج بودند که موفق شدند خود را به قایق نجات برسانند اما در آنجا متوجه شدند که قایق فقط برای یکی از آنها جا دارد.
همه ما می توانیم در مورد این داستان فکر کنیم و چیزهایی از آن بیاموزیم
کشتی سیاحتی در دریا واژگون شد. یک زوج همراه مسافران این کشتی بودند که موفق شدند خود را به قایق نجات برسانند. اگر چه در آنجا متوجه شدند که فقط برای یکی از آن دو جا هست
اینجا بود که مرد همسر خود را کنار زد و خودش به داخل قایق نجات پرید.
همسرش در حالیکه در داخل کشتی در حال غرق شدن ایستاده بود فریاد زد و چیزی به همسرش گفت.
دراینجا معلم از دانش آموزان پرسید: "فکر میکنید آن زن چه چیزی را به شوهرش گفت؟"
دانش آموزان فریاد زدند: "ازت متنفرم! تا حالا کور بودم و نمیدیدم تورو!"
سپس معلم متوجه پسری شد که آرام در جای خود نشسته بود. او از پسر خواست تا به سؤال پاسخ دهد. (فکر میکنی آن زن در لحظات آخر به شوهرش چه گفت؟). پسر جواب داد: "به نظرم زنه ممکنه گفته باشه مواظب بچه مون باش!"
معلم با تعجب پرسید: "تو این داستانو قبلا شنیده بودی؟"
پسر سرش را تکان تکانی داد و گفت: "نه ولی مامان من هم قبل از اینکه در اثر مریضیش از دنیا بره همینو به بابام گفت (مواظب بچه مون باش(!
معلم ابراز تاسف کرد و گفت پاسخ پسر درست است.
کشتی غرق شد، مرد به خانه رفت و دخترش را به تنهایی بزرگ کرد.
چندین سال بعد از اینکه مرد هم از دنیا رفت، یک روز دختر در حال مرتب کردن وسایل بازمانده از پدرش، کتاب خاطرات او را پیدا کرد.
مشخص شد که در زمانی که حادثه غرق شدن کشتی اتفاق افتاد مادرش مبتلا به یک بیماری و در واپسین روزهای زندگیش بود. به خاطر همین هم پدرش برای سوار شدن به قایق نجات مادرش را کنار زده بود.
پدرش در دفترچه خاطرات اینطور نوشته بود: " چقدر آرزو میکردم اکنون در اعماق دریا و در کنارت باشم، اما به خاطر دخترمان مجبورم که تو را تنها بگذارم تا همیشه در آنجا بیآرامی"
داستان در اینجا تمام شد و کلاس در سکوتی مطلق بود.
معلم مطمئن بود که دانش آموزانش نکته پند آموز داستان را گرفته بودند: گاهی در پس کارهای خوب و بد دلایل پیچیده ای وجود دارد که ما آنها را نمی دانیم یا آنقدر پیچیده اند که درک و فهم آنها بسیار سخت و دشوار میباشد
آنهایی که همیشه در محیط کار پیش قدم هستند از روی احمقی نیست، بلکه متوجه شده اند که بالاخره یکی باید کار را به عهده بگیرد.
آنهایی که بعد از دعوا زودتر عذرخواهی میکنند، الزاما طرف تقصیر کار دعوا نیستند، بلکه به احترام طرف مقابل این کار را میکنند
آنهایی که مدام صله رحم بجا می آورند و به شما سر می زنند از روی بیکاری نیست . به این خاطر است که شما در یاد و قلب آنها جای دارید.
یک روز ممکن هست بالاجبار برای همیشه از عزیزی جدا شویم. دلمان برای خاطرات و گفتگوهایی که با او داشتیم تنگ خواهد شد و آن دلتنگی شاید چند روز، چند ماه یا چندین سال طول بکشد
بیایید عزیزانمان را قدر بدانیم
خاطره ای شنیدنی از استاد ادب پارسی "شفیعی کدکنی" :
چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثراً به شهرها و شهرستان های خودشان رفته و یا گرفتار کارهای عید بودند؛ اما استاد بدون هیچ تاخیری سر کلاس آمد و شروع به درس دادن کرد ...
بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از شاگردان خیلی آرام گفت:
«استاد آخر سال است؛ دیگر بس است!».
استاد هم دستی به سر خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را روی میز می گذاشت، خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت.
استاد 50 ساله با آن کت قهوهای سوخته که به تن داشت، گفت:
«حالا که تونستید من را از درس دادن بیاندازید، بگذارید خاطره ای را برایتان تعریف کنم:
من حدوداً 21 یا 22 ساله بودم، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند، با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت آنها را می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم؛ کاری که هیچ وقت اجازه به خود ندادم با پدرم بکنم! اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام، بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم.
استاد اکنون قدری با بغض کلماتش را جمله می کند:
نمی دانم شما شاگردان هم به این پی برده اید که هر پدر و مادری بوی خاصّ خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینیام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم...
اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم؛ جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.
نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...
استاد حالا خودش هم گریه می کند...
پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد، می گفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!... اما پدر گفت: خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما...
حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم، روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی، با لفظ "عمو" و "دایی" خطابم می کردند.
پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد؛ 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس.
بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛ رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ می فهمید".
باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان!
مدیر گفت: از کجا می دانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام میگیرد و خبرش را به من می دهد.
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود، که خودم رفتم از او گرفتم؛ اما برای دادنش یک شرط دارم...
گفتم: "چه شرطی؟"
گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟!
گفتم: هیچ شنیده ای که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران، به آن ها پاداش می دهد؟!
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها – قرآن کریم، سوره انعام، آیه160)
رفتار ما با پدر و مادرمان سرمشق رفتار فرزندانمان خواهد بود..
شادی پدران و مادرانی ک در کنارمان نیستند وباخاطراتشان رندگی میکنیم