سه جمله برای دستیابی به موفقیت:
بیشتر از دیگران بدان
بیشتر از دیگران کارکن
کمتر از دیگران توقع داشته باش
شخصیت خوب
یک هفته و یا یک ماهه شکل نمی گیرد
بلکه کم کم و روز به روز شکل می گیرد
تلاش بردبارانه و صبورانه
برای پرورش شخصیت خوب لازم است.
رودخانه ها هرگز به عقب بر نمی گردند
مثل رودخانه زندگی کن
گذشته را فراموش کن
و روی آینده ات تمرکز کن
ای انسان
بدان که تا بهره ای از نور نگرفته باشی
نمی توانی نور را منتقل کنی
قرآن
نور است
پس به قرآن پناه بر و بهره گیر
شاید خداوند رحمان
تو را لایق دانسته و توفیقت دهد
که اسرار نور قرآن را
در عالم هستی
بگسترانی
فرا رسیدن
ایام مبارک دهه فجر انقلاب اسلامی
را به ملت شهید پرور ایران
و دانشگاهیان تبریک عرض می نمائیم.
در حدیث داریم:
تمام اعضاء بدن هر روز می گویند:
ای زبان ما را به عذاب دوزخ مبتلا نکن.
یا غفار یا الله
مهم نیست که
چقدر تحصیل کرده ای
چقدر با استعدادی یا
چقدر ثروتمندی...
نحوه رفتار ت با دیگران ،
خود همه چیز را ،
راجع به تو می گوید...
ذکر روز
سه شنبه
گلچینى از سخنان امام مهدى(عج)
در اینجا به پای برخی از سخنان زیبا
و تامل برانگیز امام عصر(عج) مینشینیم.
گویا در محضر حضرتش نشسته
و به فرمایشات ایشان گوش فرا میدهیم.
1. من مهدى و قائم الزمان هستم.
من آن کسى هستم که زمین را پر از عدل مىکنم،
همانگونه که پر از ستم شده است.
زمین هرگز از حجت خالى نمى ماند
و مردم در وقفه نمى مانند
و این امانتى است که جز به برادرانت از اهل حق مگو .(1)
2. من ذخیره خدا در زمین و انتقام گیرنده دشمنانش هستم.(2)
3. من آخرین وصى هستم که
خداوند بزرگ به وسیله من گرفتارىها را
از خاندان و شیعیانم دور مى گرداند.(3)
4. من هنگام قیام آنچنان قیام خواهم کرد که
بیعت هیچ یک از سرکشان به گردنم نیست.(4)
5. کیفیت بهره بردارى مردم از من در زمان غیبت،
همانند بهره بردارى آنان از خورشید است،
هنگامى که ابر خورشید را از دیدگان پنهان کند.(5)
6. وجود من براى اهل زمین موجب امان است،
همانگونه که ستارگان براى اهل آسمانها
موجب امان هستند.(6)
7. زمین هیچگاه خالى از حجت نیست،
یا آن حجت آشکار است یا پنهان.(7)
8. هنگامى که خدا به ما اجازه سخن گفتن بدهد،
حق آشکار شود و باطل نابود گردد.(8)
9. هر کس که ما از او بیزارى جوییم،
خدا و فرشتگان و پیامبران و اولیایش نیز
از او بیزارى مىجویند.(9)
10. اما ظهور فرج،
پس آن به اراده خدایى است که یادش بزرگ است
و هر کس(براى ظهور) وقت تعیین کند،
دروغ گفته است.(10)
11. براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید،
زیرا همین موجب فرج و گشایش شماست.(11)
12. از آنچه برایتان سودى ندارد
پرسش نکنید
و خود را براى دانستن آنچه از شما نخواسته اند
به زحمت نیندازید.(12)
13. فاطمه(علیهاالسلام) دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله)
براى من الگو است.
14. از خدا بترسید و تسلیم ما شوید
و کارها را به ما بسپرید.
پس بر ماست که شما را از سرچشمه سیراب برگردانیم،
همانگونه که بردن شما به سوى سرچشمه
به وسیله ما بوده است
و در پى آنچه از شما پوشیده شده است، نروید.(13)
15. از راه راست به راه چپ منحرف نشوید
و مقصد خود را با دوستى ما بر اساس راهى که روشن است،
به طرف ما قرار دهید.(14)
16. هر فردى از شما باید به آنچه عمل کند که
به وسیله آن به دوستى ما تقرب جوید
و از آنچه او را پست مىگرداند که همانا ناخوش داشتن و خشم ماست،
دورى نماید.(15)
17. ما از رسیدگى و سرپرستى شما کوتاهى نمى کنیم
و یاد شما را از خاطر نمى بریم
که اگر جز این بود از هر سو گرفتارى بر شما فرود مى آمد
و دشمنان، شما را از بین می بردند،
پس از خداى بزرگ بترسید.(16)
18. اگر محبت شما را نداشتیم
و صلاحتان را نمى دیدیم
ترحّم و شفقت بر شما نبود،
گفت و گوى با شما را ترک مىکردیم.(17)
19. اموالى که شما به ما مى رسانید،
ما آنها را نمى پذیریم،
مگر آن که پاکیزه شوید.
پس هر کس مى خواهد آنها را به ما برساند
و هر کس مى خواهد نرساند،
آنچه خدا به ما داده بهتر است
از آنچه به شما داده است.(18)
20. از رحمت خدا دور است دور!
کسى که نماز مغرب را به اندازه اى به تأخیر بیندازد تا
ستاره ها آشکار شوند.
از رحمت خدا دور است دور!
کسى که نماز صبح را به اندازه اى تأخیر بیندازد،
تا ستاره ها ناپدید شوند.(19)
21. هیچ چیز مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى ساید.
پس نماز بخوان و بینى شیطان را به خاک بساى.(20)
22. وقتى براى هیچ کس جایز نیست که
در مال دیگران بدون اجازه آنان تصرف کند،
پس چگونه این کار در مال ما جایز مى شود؟(21)
پینوشتها:
1- اکمال الدین و اتمام النعمه، ص 445.
2- بحارالانوار، ج 52، ص 24.
3- اکمال الدین و اتمام النعمه، ص 441.
4- همان، ص 485.
5- همان، ص 485.
6- همان، ص 485.
7- همان، ص 511.
8- همان، ج 53، ص 196.
9- احتجاج، ج 2، ص 474.
10- اکمال الدین و اتمام النعمه، ص 484.
11- همان، ص 485.
12- بحارالانوار، ج 52، ص 892.
13- همان، ص 179.
14- همان، ص 179.
15- همان، ص 176.
16- همان، ص 175.
17- همان، ص 179.
18- اکمال الدین و اتمام النعمه، ص 484.
19- بحارالانوار، ج 53، ص 161.
20- همان، ج 51، ص 339.
21- اکمال الدین و اتمام النعمه، ص 521، (شاید اشاره به خمس و سهم امام باشد).
برگرفته از کتاب سپیده امید، سیدحسین اسحاقى
تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید،
حال آن که خیرِ شما در آن است.
و یا چیزی را دوست داشته باشید،
حال آنکه شرِّ شما در آن است.
و خدا میداند، و شما نمیدانید.
دو برادر برای تفریح به ییلاق های خارج از شهر رفتند.
در بین راه بر سر زمان استراحت اختلاف نظر پیدا کردند
و یکی از آن ها در اثر عصبانیت
بر روی دیگری سیلی محکمی زد.
آن یکی که سیلی خورده بود سخت آزرده شد،
اما بدون آن که چیزی بگوید
روی شن های کنار رودخانه نوشت:
«امروز برادرم به من سیلی زد.»
سپس راه خود را ادامه دادند
و به قسمت عمیق رودخانه رسیدند.
آن برادری که سیلی خورده بود پایش لغزید
و نزدیک بود با جریان آب به سمت پرتگاهی خطرناک برود
که برادر دیگر ، او را نجات داد.
وقتی نفسش بالا آمد سنگ تیزی برداشت
و به زحمت روی صخره ای نوشت:
«امروز برادرم ،جانم را نجات داد.»
برادرش با تعجب پرسید:
«چرا آن دفعه روی شن ها نوشتی
و این بار روی صخره؟»
دیگری لبخند زد و گفت:
«وقتی بدی می بینیم باید روی شن ها بنویسیم
تا به راحتی با جریان آب شسته شود
و وقتی محبتی در حق ما می شود
باید روی سنگ سختی حک کنیم
تا برای همیشه بماند.»
صبح یعنی
همه ی شهر پر از بوی خداست.
عابری گفت:
که این مطلق نادیده کجاست؟؟
شاپرک پرزد و آهسته سرود
چشم دل باز کن
این بسته به افکار شماست.
عاقل را اشارتی کافیست!
مردی برای خود خانه ای ساخت
و از خانه قول گرفت که
تا وقتی زنده است به او وفادار باشد
و بر سرش خراب نشود
و قبل از هر اتفاقی وی را آگاه کند.
مدتی گذشت ترکی در دیوار ایجاد شد
مرد فورا با کچ ترک را پوشاند
بعد از مدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد
و باز هم مرد با گچ،ترک را پوشاند
و این اتفاق چندین بار تکرار شد
و روزی ناگهان خانه فرو ریخت.
مرد با سرزنش ،
قولی که گرفته بود را یادآوری کرد و..
خانه پاسخ داد:
هر بار خواستم هشدار بدهم و
تو را آگاه کنم ،
دهانم را با کچ گرفتی
و مرا ساکت کردی.
این هم عاقبت نشنیدن هشدارها!!!
مثنوی معنوی
دو سوره در قرآن، با کلمه « ویل» شروع شده است.
« ویل » یکی از شدیدترین تهدیدهای قرآن است!
و آن دو آیه این ها هستند:
ویل للمطففین
وای بر کم فروشان...
ویل لکل همزه لمزه
وای بر عیبجویان طعنه زننده...
اول در مورد مال مردم،
و دومی در مورد آبروی مردم!
مراقب هر دو باشیم....
عقاب داشت از گرسنگی می مرد
و نفسهای آخرش را می کشید
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیده ی آهو بودند.
جغددانا و پیری هم بالای شاخه ی درختی به آنها خیره شده بود
کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند:
این عقاب احمق را می بینی؟
به خاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد.
اگر بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند.
حال و روزش را ببین.
آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت:
عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد،
آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد
اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن.
زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد،
مهم نیست چقدر زنده ایم.
مهم این است به بهترین شکل انسانی زندگی کنیم.