آدمی به خودی خود نمی افتد
اگر بیفتد از همان سمتی می افتد
که به خدا تکیه نکرده است...
به راستی وقتی در این عالم
هرکس با همجنس خودش راه برود و یا رفاقت کند،
شبیه او خواهد شد.
(یعنی مشابهت باعث دوستی می شود)
پس اگر فکر می کردیم که :
چه دنیای زیبایی را برای ما رقم می زد،
هیچ وقت از او جدا نمی شدیم
و بی دلیل نیست که دوستان خالص حق ، کراماتی دارند
بیچاره دوستان شیطان...
الله تویی ، از دلم آگاه تویی
درمانده منم، دلیل هرراه تویی
اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگی او می اندیشیدند،
به راه راست باز می گشتند اما دلها بیمار و چشمها معیوب است.
آیا به مخلوقات کوچک خدا نمی نگرند؟
به مورچه و کوچکی جثه آن بنگرید،
که چگونه لطافت خلقت او
با چشم و اندیشه انسان درک نمی شود،
نگاه کنید چگونه روی زمین راه می رود و برای به دست آوردن
روزی خود تلاش می کند؟ دانه ها را به لانه خود منتقل می سازد
و در جایگاه مخصوص نگه می دارد، در فصل گرما
برای زمستان تلاش کرده و به هنگام درون رفتن،
بیرون آمدن را فراموش نمی کند!
روزی مورچه تضمین گردیده و غذاهای متناسب با طبعش
آفریده شده است.خداوند منان از او غفلت نمیکند،
و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمی سازد،
گرچه در دل سنگی سخت وصاف یا در میان صخره ای خشک باشد.
اگر در مجاری خوراک و قسمتهای بالا و پائین دستگاه گوارش
و آنچه در درون شکم او از غضروفهای آویخته به دنده تا شکم
و آنچه در سر اوست از چشم و گوش، اندیشه نمایی،
از آفرینش مورچه دچار شگفتی شده
و از وصف او به زحمت خواهی افتاد.
پس بزرگ است خدائی که
مورچه را بر روی دست و پایش بر پا داشت،
و پیکره وجودش را با استحکام نگاه داشت،
در آفرینش آن هیچ قدرتی او را یاری نداد
و هیچ آفریننده ای کمکش نکرد...
زندگی زیباست ،
آیا چشم زیبابین هست؟
خدا پناه بی پناهان است
آیا کسی هست که آن را باور کند؟
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین
نکند آخر کار قالی زندگی ات را نخرند !