ادامه مطلب
امام علی (ع) رهبری بود که آنچه را میگفت بدان پایبند بود و به طور عملی سعی مینمود الگویی از زمامدار عادل و پیشوای حقطلب در مکتب اسلام جلوهگر سازد. دوره کوتاه مدت زمامداری او فرصتی بود تا بتواند اهداف خود را با طراحی اصول مدیریتی تحقق بخشد هرچند مشکلاتی که رخ نمود مانع از عملی شدن برنامههای ایشان گردید.
1-1. معیارهای انتخاب کارگزاران
یکی از عواملی که میتوانست به اهداف حضرت علی (ع) در تحقق جامعه مطلوب خویش کمک نماید، انتخاب کارگزاران شایسته و صالح بود و همان گونه که پیشتر اشاره شد، این امر یکی از اصول مهم مدیریت ایشان به شمار میرفت. با تأمل در سخنان حضرت در نهجالبلاغه مشخص میشود که او در انتخاب کارگزاران حکومت دقت لازم را به عملمیآورده و متناسب با نوع مسؤولیت و وظیفه، ملاک و معیارهایی را در نظر میگرفته است. سپس به کارگزاران عالیرتبه خود نیز معیارهای لازم را در انتخاب عناصر تحت امر، توصیه مینموده است.
امام علی (ع)، کارگزاران خود را در مسؤولیتهای مختلف سیاسی، نظامی، مالی، اداری، قضایی و ... بر اساس شاخصههایی متناسب با سِ مَت آنان انتخاب میکرد. علاوه بر معیارهای عمومی و مشترک در جنبههای عقیدتی و اخلاق فردی مانند عقیده به اسلام، ایمان، تقوا، حُسن سابقه و این قبیل ویژگیها، معیارها و شاخصههای دیگری را در انتخاب کارگزاران رعایت میکرد تا با ایجاد نظام مدیریتی کارآمد و شایسته، امور مردم به بهترین شکل انجام شده و عدالت اجتماعی تحقق یابد. بدین صورت، ایشان دینداری و تعهد را بافضیلتگرایی و شایستهسالاری توأم نمود و کوشش کرد تا حکومت دینی در خدمت مردم را مستقر سازد.
حضرت در نامهای به محمد بنابیبکر که به سبب عزل شدنش از حکومت مصر دلگیر شده بود دلایل عزل او و انتخاب مالک اشتر را به جای وی بیان نموده است. او در بیان ویژگیهای مالک میفرماید:
"اِنَّ الرَّجُلَ الَّذی کُنْتُ وَلَّیْتُهُ اَمْرَمِصْرَ کانَ رَجُلاً لَنا ناصِحاً وَ عَلی عَدُوِّنا شَدیداً ناقِماً؛
[13] همانا مردی را که فرماندار مصر قرار داده بودم نسبت به ما خیرخواه و به دشمنان ما سختگیر و درهم کوبنده بود.">
در این نامه، موارد زیر از جمله معیارهای انتخاب مالک برای مسؤولیت فرمانداری
|154|
مصر، ذکر شده است:
1- خیرخواهی نسبت به رهبر و امام جامعه،
2- صلابت و قدرت مقابله در برابر دشمن و عدم مسامحه و سازش با مخالفان،
3- توانایی لازم برای انجام مسؤولیت.
در بیان ویژگیهای محمد بنابیبکر نیز معیارهایی مانند خیرخواهی، تلاش و کوشش، شجاعت و توانایی، قدرت دفاع و پاسداری را نام برده است.
[14] در نامهای دیگر به مردم مصر، آنگاه که مالک اشتر را به سوی آنها اعزام مینماید، او را با ویژگیهایی توصیف نموده و همان موارد را از معیارهای انتخاب وی برای وظیفه ولایتداری برشمرده است از جمله:
1- محافظت و حراست از مسؤولیت (تعهد و احساس مسؤولیت)،
2- کوشا و فعال بودن،
3- شجاعت و نترسیدن از دشمن،
4- صلابت و شجاعت بر بدکاران،
5- قاطعیت و بُرّندگی در امور،
6- اطاعت از رهبری و امام جامعه،
7- خیرخواه مردم بودن،
8- بر معیار حق عمل نمودن (حقگرایی)،
9- برخورداری از تدبیر و قدرت حل مشکلات.
"... من بندهای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای وحشت نمیخوابد و در لحظههای ترس از دشمن روی نمیگرداند، بر بدکاران از شعلههای آتش تندتر است، او مالک پسر حارث مَذحِجی است. آنجا که با حق است، سخن او را بشنوید، و از او اطاعت کنید، او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کُند میشود، و نه ضربت آن بیاثر است. اگر شما را فرمان کوچ کردن داد، کوچ کنید و اگر گفت بایستید، بایستید، که او در پیشروی وعقبنشینی و حمله، بدون فرمان من اقدام نمیکند. مردم مصر، من شما را بر خود برگزیدم که او را برای شما فرستادم، زیرا او را خیرخواه شما دیدم، و سرسختی او را در برابر دشمنانتان پسندیدم.">
[15]
امام (ع) در سخنی اشاره میکند که قصد داشته هاشم بنعتبه را برای فرمانداری مصر انتخاب نماید. در بیان علت این انتخاب، به دو ویژگی مهم او اشاره میکند که برای اداره ایالت مهمی مانند مصر که مورد طمع معاویه و در معرض تهاجم سپاهیان او قرار داشت، مؤثر بود:
1- مقاومت و پایداری در برابر دشمن.
|155|
2- شدت و صلابت بر دشمن به گونهای که فرصت تاخت و تاز نیابد.
[16]
در عهدنامه حضرت به مالک اشتر از کارگزاران برجسته حکومت، معیارهایی در انتخاب مشاوران و وزیران و دیگر نیروهای انسانی ذکر شده که اهتمام و حساسیت ایشان را در تعیین کارگزاران حکومت و شایستگی و سلامت آنان نشان میدهد. از دیدگاه او، مشاوران نباید بخیل، ترسو و حریص باشند. زیرا فرد بخیل، زمامدار را از نیکوکاری باز میدارد و ازتنگدستی میترساند. فرد ترسو در انجام کارها، روحیه زمامدار را سست میکند و فرد حریص، حرص را در نظرها زینت میدهد. چون ریشه همه این خصلتها، بدگمانی به خداوند است، این افراد از جنبه اعتقادی نیز ضعیف بوده و ویژگی لازم را برای مشورت ندارند. اما وزیران، نباید سوء سابقه داشته و قبلاً در خدمت بدکاران و حکام ستمگر بوده باشند، بلکه باید از افراد خوشنام، دارای قدرت تفکر و رأی، صراحت بیان در حقگویی، و کسانی که ستمکاران را یاری نکرده باشند، انتخاب گردند.
[17]
"بدترین وزیران تو، کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده، و در گناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنین افرادی محرم راز تو باشند، زیرا که آنان یاوران گناهکاران ویاریدهندگان ستمکارانند. تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آنها را داشته، اما گناهان و کردار زشت آنها را نداشته باشند. کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده، و گناهکاری را در گناهی کمک نرسانده باشند. هزینه این گونه از افراد بر تو سبکتر، و یاریشان بهتر، و مهربانیشان بیشتر، و دوستی آنان با غیر تو کمتر است. آنان را از خواص، و دوستان نزدیک و رازداران خود قرار ده، سپس از میان آنان، افرادی را که در حقگویی از همه صریحترند، و در آنچه را که خدا برای دوستانش نمیپسندد تو را مددکار نباشند انتخاب کن، چه خوشایند تو باشد یا ناخوشایند.">
[18]
امام (ع)، افراد عاقل، دانشمند، باتجربه و محتاط را بهترین کسان برای مشورت میداند:
"خَیْرُ مَنْ شاوَرْتَ ذوی النُّهی وَ الْع ِلْمِوَ اوُلوُا التَّجارِبِوَ الْحَزْم.">
[19]
معیار دیگری را که در انتخاب مشاور ذکر کرده، "خداترسی" است:
"شاوِرْ فی اُموُرِکَ الَّذینَ یَخْشَوْنَ اللَّهَ تَرْشُدْ؛
[20]
با افرادی که از خدا میترسند مشورت کن تا به حقیقت برسی.">
از مشاوره با فرد نادان پرهیز داده زیرا رأی او انسان را به هلاکت میکشد:
"رأیُ الْجاهِل ِیُرْدی.">
[21]
اصولاً آن حضرت، مشورت کردن را پشتیبان نیکویی
[22] میداند که زمامداران و کارگزاران یک نظام بینیاز از آن نیستند زیرا با این عمل در عقول دیگران شریک میشوند و
|156|
از استبداد رأی که موجب هلاکت است پرهیز میکنند.
[23]
حضرت در باره کارمندان دولت سفارش مینماید پس از اینکه مورد آزمایش قرار گرفتند به کار گماشته شوند و در انتصاب آنان حتماً با صاحب نظران مشورت شود. وی توصیه مینماید که کارمندان دولت با ویژگیهای زیر انتخاب شوند:
1- با تجربه باشند،
2- با حیا باشند،
3- از خاندانهای اصیل و باتقوا باشند که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند.
دلیل انتخاب افرادی با این ویژگیها آن است که "اخلاق آنان گرامیتر، و آبرویشان محفوظتر و طمعورزیشان کمتر، و آیندهنگری آنان بیشتر است.">
[24]
در انتخاب نویسندگان و منشیان امور اداری نیز معیارهایی را برشمرده از جمله اینکه: صالح باشند، روحیه تجاوزگری و سرکشی نداشته باشند، گستاخ و پردهدر نباشند، در انجام وظایف محوله کوتاهی نکنند، فراموشکار نباشند، در تنظیم قرارداد سستی نورزند، منزلت و قدر خود را بشناسند، امانتدار باشند، آثاری نیکو در میان مردم به جا گذاشته باشند، و برای زمامداران قبلی چگونه خدمت کردهاند.
[25]
در انتخاب فرماندهان نظامی نیز به دلیل اهمیت سپاه در جامعه اسلامی بر رعایت معیارهایی تأکید نموده که موارد زیر از آن جمله است:
خیرخواه، پاکدامن، شکیبا، صبور، عذرپذیر، رحیم بر ناتوان، شدید بر اقویا، عدم تجاوز هنگام شدت عمل، عدم سستی هنگام ناتوانی، اصالت خانوادگی، پارسایی خانواده، سوابق نیکو، دلاوری و سلحشوری و بخشندگی، شخصیت متین و موجه، مهربان، یاریگر سربازان، و...
"برای فرماندهی سپاه کسی را برگزین که خیرخواهی او برای خدا و پیامبر (ص) و امام تو بیشتر، و دامن او پاکتر، شکیبایی او برتر باشد، از کسانی که دیر به خشم آید، و عذرپذیرتر باشد، و بر ناتوان رحمت آورد، و با قدرتمندان، با قدرت برخورد کند، درشتی او را به تجاوز نکشاند، و ناتوانی او را از حرکت باز ندارد. سپس در نظامیان با خانوادههای ریشهدار، دارای شخصیت حساب شده، خاندانی پارسا، دارای سوابقی نیکو و درخشان، که دلاور و سلحشور وبخشنده و بلندنظرند، روابط نزدیک برقرار کن... برگزیدهترین فرماندهان سپاه تو، کسی باشد که از همه بیشتر به سربازان کمک رساند، و از امکانات مالی خود بیشتر در اختیارشان گذارد...">
[26]
در یکی از مانورهای نظامی، وقتی میان دو تن از فرماندهان لشکر، زیاد بننصر و شریح
|157|
بنهانی، اختلاف بالا گرفت، امیرالمؤمنین (ع) مالک اشتر را به سِمَت فرمانده کل برگزید و به سوی آنان فرستاد. دلایل انتخاب مالک را به فرماندهی، عدم سستی و سهلانگاری، عدم لغزش، عدم افراط و تفریط در رفتار ذکر نموده است.
[27]
از دیگر مناصب حکومتی که امام علی (ع) در باره دارنده آن معیارهایی را توصیه نموده، قضاوت است. قضاوت عادلانه و داوری به حق از اموری است که در برقراری امنیت عمومی و فراهم نمودن رضایت مردم مؤثر است. این امر منوط است به انتخاب قاضیانی شایسته که از روی حق داوری نموده و از مسیر انصاف و عدالت خارج نشوند. به لحاظ اهمیت قضاوت در جامعه، حضرت هم در انتخاب قاضیان معیارهایی را توصیه کرده و هم پس از گماشته شدن به این منصب، سفارشهای لازم را در باره آنان نموده تا به ظلم و ستم وارد نشده و دنیاطلبی بر آنان مسلط نگردد. معیارهایی که در انتخاب قاضی توصیه نموده عبارتند از:
1- برترین فرد در علم قضا،
2- پرحوصله و صبور،
3- اشتباهپذیر،
4- اهل بررسی و تحقیق،
5- دارای مناعت طبع،
6- محتاط در شبهات،
7- خستگیناپذیر،
8- پیگیر،
9- شکیبا.
|158|
10- قاطع در فصل خصومت،
11ـ استحکام اراده و ثبات رأی (که در اثر مدح و ستایش، وسوسه نشود و با تملق دیگران منحرف نگردد).
آنگاه سفارش مینماید:
"پس از انتخاب قاضی، هرچه بیشتر در قضاوتهای او بیندیش و آنقدر به او ببخش که نیازهای او برطرف گردد و به مردم نیازمند نباشد، و از نظر مقام و منزلت آنقدر او را گرامی دار که نزدیکان تو، به نفوذ در او طمع نکنند، تا از توطئه آنان در نزد تو در امان باشد.">
[28]
حضرت برای سالم ماندن کارمندان پس از انتخاب و مصون ماندن دستگاه اداری کشور از انحراف، مواردی را توصیه نموده که رعایت آنها در سالمسازی نظام مدیریت کشور مؤثراست:
1- بررسی رفتار و عملکرد کارگزاران،
2- گماشتن عیون راستگو و اهل وفا برای نظارت بر اعمال آنان.
این بررسی و نظارت سبب میشود که آنها امانتدار و با مردم مهربان باشند.
3- پرداخت حقوق کافی به آنان، زیرا موجب بینیازی و اصلاح آنان میگردد، در نتیجه به اموال بیت المال دست نمیزنند و در امانات خیانت نمیکنند.
4- مجازات و توبیخ شدید کسانی که خیانت ورزند.
[29]
2-1. توصیهها و دستورالعملها
یکی از اقدامات حضرت علی (ع) نسبت به کارگزاران خود، ارائه توصیهها و رهنمودهای لازم به آنان است تا با انجام نیکوتر مسؤولیت خود، رضایت عمومی مردم تأمین گردد و از ناحیه این کارگزاران بر مردم ظلم و ستم روا نگردد. او به طرق مختلف، با گماشتن عیون، کسب اخبار و اطلاعات، بر اعمال و رفتار کارگزاران خود نظارت میکرد و از کوچکترین خطای آنان، اغماض نمیکرد. در نامههای متعددی، کارگزاران خود را در امر مهربانی نمودن و برخورد نیکو داشتن با مردم سفارش میکند و نیز آنان را از برخورد خشنو نادرست و ظلم و ستم با مردم و خیانت و دزدی در بیت المال و داراییانسانهابرحذر میدارد. حتی کسانی را که ذرهای در امور بیت المال مسلمانان تخطی کرده، یاکار ناشایست انجام دادهاند توبیخ میکند، گاهی آنها را عزل و برای محاکمه نزد خود فرامیخواند.
|159|
1-2-1. فرمانداران
امام (ع) در نامهای به محمد بنابیبکر، هنگامی که او را در آغاز سال 37 هجری به سوی مصر فرستاد، سفارشهایی در باره اخلاق اجتماعی و رفتار با مردم نموده، به ویژه او را به فروتنی، نرمخویی و مهربانی، گشادهرویی و خوشرویی، رفتار مبنی بر مساوات با مردم توصیه نموده است. سپس خطاب به او در برابر انتخابش به سرپرستی لشکر بزرگ مصر، بر رعایت اصولی تذکر میدهد، از جمله:
1- مخالفت با خواستهها و تمنّیات دل،
2- دفاع از دین،
3- به خشم نیاوردن خدا به خاطر رضایت دیگران،
4- برپای داشتن نماز اول وقت.
[30]
به فرماندار خود در شهر مکه، قُثَم بنعباس، رهنمود میدهد که "در بامداد و شامگاه در یک مجلس عمومی با مردم بنشین، آنان که پرسشهای دینی دارند با فتواها آشنایشان بگردان، و ناآگاه را آموزش ده، و با دانشمندان به گفتگو بپرداز، جز زبانت چیز دیگری پیامرسانت با مردم، و جز چهرهات دربانی وجود نداشته باشد، و هیچ نیازمندی را از دیدارخود محروم مگردان زیرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، گرچه در پایان حاجت او برآورده شود دیگر تو را نستاید. در مصرف اموال عمومی که در دست تو جمع شده است اندیشه کن، و آن را به عیالمندان و گرسنگان پیرامونت ببخش، و به مستمندان و نیازمندانی که سخت به کمک مالی تو احتیاج دارند برسان، و مازاد را نزد ما بفرست تا در میان مردم نیازمندی که در این سامان هستند تقسیم گردد.">
[31]
در نامهای دیگر به یکی از کارگزاران خود در سال 38 هجری، مسؤولیتهای فرمانداری و اخلاق اجتماعی را که برای یک حاکم در قلمرو اسلامی ضروری بوده است، بیان میکند. این رهنمودها همه برای تأمین امنیت مردم، سلامت جامعه اسلامی، جلوگیری از انحراف کارگزاران و ... ارائه شده است:
1- حفظ مرزهای کشور اسلامی،
2- یاری دین،
3- توأم ساختن شدت با مدارا در رفتار اجتماعی،
4- تواضع در برابر مردم.
|160|
5- گشادهرویی و فروتنی با مردم،
6- تفاوت نگذاشتن در برخورد با مردم (رعایت مساوات با انسانها).
[32]
و در نامهای به عبداللَّه بنعباس، هنگامی که او را در سال 36 هجری به فرمانداری بصره منصوب نمود، در اخلاق فرماندهی، مواردی چون گشاده رویی با مردم هنگام دیدار و در مجالس رسمی و در مقام داوری، و پرهیز از خشم را به او توصیه مینماید
[33] و در نامهای دیگر به همین کارگزار، او را به مدارا و رفتار نیک با مردم قبایل و زدودن وحشت از دلهای آنان سفارش میکند.
[34]
حضرت در سخنی دیگر، در اخلاق کارگزارانحکومتی، موارد زیر را مطرح نموده است:
1 اهتمام به قرآن و عمل به احکام آن؛
2 عبرتگیری از حوادث تاریخ؛
3 توجه به خدا و معاد؛
4 سخن گفتن به حق؛
5 پرهیز از کاری که مسلمانان را ناخوشایند است؛
6 عدم ارتکاب خلاف در پنهانی؛
7 فرو خوردن خشم؛
8 بخشش هنگام قدرت؛
9 فروتنی هنگام خشم؛
10 مدارا در حکومت؛
11 نیکو داشتن نعمتهای خداوند؛
12 تباه نکردن نعمتهای موجود؛
13 فظ آبرو؛
14 راز نگهداری (بازگو نکردن همه شنیدهها)؛
15 پرهیز از دوستی با بیخردان و خلافکاران؛
16 پرهیز از گروههای غافل، ستمگر و باطل؛
17 پرهیز از حضور و نشستن در مکانهای بدسابقه و محل فتنهها؛
18 برحذر بودن از همنشینی با فاسقان؛
19 گرامی داشتن خدا و اطاعت از او؛.
|161|
20 دوست داشتن دوستان خدا؛
21 توجه به افراد ضعیف؛
22 مدارا با نفس در واداشتن به عبادت (عدم تحمیل و اکراه بر آن).
[35]