خلاصه کتاب پیروز فکر
ادامه مطلب:
12- نفوذ افکار
تاثیر افکار ما، گذشته از اینکه در زندگی خودمان بسیار زیاد است تنها به زندگی خودمان اکتفا نمیکند و تاثیر نیک یا بدی در دیگران میبخشد. امرسون میگوید: هر فکری که به وسیله ی انسان هایی با عقاید مختلف در دنیا منتشر شد، تغییری در جهان ایجاد کرده است. مخفی ترین افکار نیز بی حرکت نمی ماند، راه میرود، در اطراف منتشر میگردد و دنیا را تحت تاثیر خود میگیرد.
هرکس حالتی مخصوص به خود دارد و این حالت زاییده ی مشخصات روحی و اخلاقی و آمال و آرزوهای آن فرد است. منبعی که فرمان اجرا اعمال را به انسان میدهد در تعیین این حالت نیز موثر میشود. این حالت در اشخاصی که با انسان تماس میگیرند اثر میگذارد و این تاثیر زائیده ی سخنانی نیست که بر زبان جاری میشود بلکه حاصل افکاری است که از مغز او میگذرد.
اگر تصور میکنید که خواهید توانست فقط با گفته هایتان خود را به جهانیان معرفی کنید، خودتان را گول زده اید. دیگران درباره ی شما با مقیاسی که خودتان در دست دارید قضاوت نمیکنند بلکه از روی حالت و وضع درونی تان شما را میشناسند.
برای پی بردن به اینکه دیگران درباره ی ما چگونه فکر میکنند، بهترین مقیاس ما این است که ببینیم خود ما درباره ی آنان چطور فکر میکنیم. کسی که میکوشد در نظر ما خوب جلوه کند و مورد علاقه ما قرار گیرد اگر درباره ی ما افکار بدی در دل داشته باشد و بدی ما را بخواهد و یا به ما حسد ورزد و خلاصه به جز آن باشد که تظاهر میکند، حواس ما نقابی را که او به صورت دارد سوراخ میکند و نیات حقیقی او را آشکار می سازد. در کانون های خانوادگی، در کارگاه ها و در روابط مختلف زندگانی ((انعکاسات فکری)) تاثیر بسیار مهمی دارد، از این رو باید کوشید که این انعکاس، انعکاس نیکویی باشد. شخص افسرده و عبوس، هرجا که میرود حس بدبینی را نیز با خود به همراه میبرد و فضای اطراف خود را مسموم، سنگین و کدر میسازد. کسانی هستند که وجودشان در کنار ما باعث میشود آن رواز احساسات بد درونی ما که حتی خودمان هم از وجودشان بی خبریم ظاهر شود. چنین کسانی ما را به رغم خودمان کوچک میکنند. در مقابل عده ی دیگری مانند نسیم ملایمی به ما نیرو، نشاط و آرامش میبخشند. از تماس با آنها پیوسته نفع می بریم. چون آنها را در کنار خویش میبینیم فکرمان وسعت می یابد، بلند نظر میشویم و علاقه به نیکی و زیبایی در مغزمان رشد میکند. این تاثیرات مختلف، زاییده ی تشعشعات فکری است. طرز فکر مسری است. به کسانی که با ما تماس بگیرند، سرایت میکند.
حال که افکارتان دارای چنین نفوذ قدرتی است معلوم است که با چه توجهی باید مواظب آنها باشید. در این حال باید افکار پست، زشت و مضر را از مغزتان خارج کنید و بکوشید که افکار بلند و پاک جای آنها را بگیرد و رشد کند.
13- افکاری که موفقیت می آفرینند.
مغز نیروی عظیمی دارد. بزرگ ترین فاتحان چه در میدان جنگ چه در عالم کار و مبارزات معنوی پیروزی را بر اثر نیروی مغزی خویش به دست آورده اند. باید در مغز جوانان حک کنیم که نیروی فکری بزرگ ترین عامل موفقیت است. تصور اینکه باید در برابر حوادث تسلیم شد، ضعف بزرگی است . چنین تصوری چون خود تصوری غیر طبیعی است، طبعا نتایج غیر طبیعی نیز به بار می آورد. موفقیت حق مادر زادی ماست. ولی ما به دنبال این حقمان نمیرویم. به جای اینکه ثروت، سعادت و آزادی را بخواهیم، فقر، بدبختی و اسارت می طلبیم.
اغلب کسانی که با عدم موفقیت روبه رو شده اند آنهایی هستند که هنگام شروع به کار، به استعداد و توانایی خود مشکوک بوده اند. شک و تردید از خانواده ی ناکامی هاست. اگر آن را در مغز خود بپذیرید باید به یکباره با آرزوها، ترقی خواهی هایتان وداع کنید.
آنان که کارهای بزرگی انجام میدهند، کسانی هستند که به استعداد خود متکی هستند. برای آنها فکر منفی مفهومی ندارد، آنها مطمئن اند که هر نقشه ای را بکشند با موفقیت اجرا خواهند کرد. ایمانشان به قدری است که به اعتراض ها نیز گوش نمیدهند، در برابر تمسخر و استهزاء دشمنان شانه تکان میدهند، حتی اگر مردم آنها را نیز دیوانه بشمارند اهمیتی نمی دهند.
ما به خوبی نمیدانیم که خداوند در اشخاصی که استعداد انجام کارهای بزرگ را دارند چه چیزهایی به ودیعه گذاشته است، فقط میدانیم که اطمینان مطلق یک انسان به پیروزی در کار خویش، دلیل بارزی بر استعداد اوست. خداوند کسانی را که با سلاح ایمان مطلق مجهز ساخته است برای موفقیت در کارها نیز کمک میکند.
اعتماد به نفس خویش را هرگز از دست ندهید و به دیگران نیز مجال ندهید که آن را متزلزل سازد زیرا اساس تمام موفقیت های بزرگ شماست. اگر این اساس لطمه ببیند، بنا درهم میریزد و اگر سالم بماند، درهای امید همیشه باز است.
مرد جاهلی که به خویشتن اعتماد دارد گاهی شخص بسیار فهمیده و عالم، ولی متزلزل و بی قدرت را شرمنده میسازد.
14- چگونه اعتماد دیگران را به خود جلب کنیم.
برای کسب موفقیت، فقط اعتماد به نفس کافی نیست. بلکه باید دیگران نیز به شما اعتماد داشته باشند و اعتماد دیگران به شما، عکس العمل اعتماد به نفس خودتان است، اعتماد شما هرقدر قوی باشد، اعتماد متقابل دیگران نسبت به شما به همان اندازه قوی تر است.
لحن اعتماد آمیز تاثیر سحرآسایی در دیگران دارد؛ وقتی که چنین لحنی داشته باشید خواهید دید که چگونه اعتماد به نفس خودتان را به دیگران نیز سرایت داده اید و از اعتماد دیگران به شما و به استعداد شما تعجب خواهید کرد.
بشر طبعا طوری آفریده شده است که میخواهد هرکسی را در دو راهی که انتخاب کرده است کمک کند. آن کسی را که رو به بالا میرود برای رسیدن به آرزوها یاری میکند و کسی که رو به پایین در حرکت است برای سقوط به اعماق پرتگاه ها هل میدهد. از این روکسی که به خویشتن اعتماد ندارد مورد اعتماد هیچکس قرار نمیگیرد.
اگر یک استعداد متوسط با ایمان شکست ناپذیری توام گردد موفقیتی که کسب میکند خیلی بیشتر از استعداد عالی است که در مزاج مردد و ترسویی وجود دارد. آموزگاری که دارای یک رشته اطلاعات سطحی است بیشتر از آموزگار دیگری که ده برابر اومیداند اما نمیتواند اطلاعات خود را با حرف ها و حرکات خود ظاهر سازد و اثبات کند، موفق میشود.
وظیفه ی اشخاص با استعداد و با ارزش این است که حس اعتماد به نفس خود را قوی تر سازد و در سایه ی این حس در دیگران نفوذ و تاثیر کنند.
زندگی بسیار کوتاه است و اگر از نظر یکی قضاوت کنیم مردم به قدری با کارهای خویش سرگرمند که وقت تحقیق در باره ی استعدا شما را ندارند. ارزشی را که خود شما برای خویشتن قائلید مردم به نسبت وسیعی قبول می کنند.
به محض اینکه اعتماد به نفسمان شکست یافت، اطرافیانمان احساس میکنند. تولید کوچک ترین شک و تردیدی در مغز خودمان بلافاصله عقیده ی دیگران را نسبت به ما خراب میکند.
اگر رییس موسسه ای هستید کارمندانتان ازهرحرکت اعتماد آمیز و یا تردید آلود شما به پیروزی و یا شکست شما پی میبرند. قیافه ای که در برابر مشکلات زندگی و هنگام مبارزه میگیرید، میتواند به خوبی نشان دهد که مبارزه به نفع شما تمام خواهد شد یا به ضررتان.
یکی از کارهایی که مستلزم حس اعتماد به نفس میباشد تجارت است. چه تجار واقعی و چه کسانی که به عنوان کارمند و فروشنده ی کوچک در عالم تجارت واردند، تجار بزرگ در هر یک از صفحات امر خرید و فروش نوعی هیپنوتیزیم به کار میبرند. یک مشتری مردد در برابر زبان بازی های استادانه ی فروشنده و ادعاهای زیرکانه ی او تسلیم میشود و فورا تصمیم خود را میگیرد، نکته ای که در این میان اهمیت دارد این است که این هنر با جلب اعتماد خریدار و نفوذ او در او صورت میگیرد. اگر کوچک ترین اثر شک و عدم اعتماد در فروشنده باشد، مشتری فرار میکند و دیگر هیچگونه زبان بازی برای جلب اعتماد او فایده ندارد.
15- بنای خصائص اخلاقی
عجیب است که یک هنرمند نیمی از عمر خود را می کوشد تا بتواند نقاش یا مجسمه ساز شود، یک مؤلف برای نوشتن یک کتاب سال ها زحمت میکشد، یک جوان پانزده سال از وقت خود را برای تحصیل مصرف میکند، ولی هیچ یک از آنها قسمت کوچکی از عمر خود را برای کاری که سعادت و سلامتشان به آن است یعنی برای بنای خصائص روحی خویش صرف نمیکنند، معمولا تصور میکنیم که این گنج بی آنکه زحمتی در راهش بکشیم و بی آنکه کوچک ترین مطالعه و تمرینی بکنیم با پای خودش پیش ما می آید و حال آنکه به استثنای اشخاص نادری که به طور موروثی یا تحت تاثیر محیط، بدون زحمت صاحب این گنج پربها شده اند. اغلب ما برای داشتن سجایای اخلاقی و روحی کامل، محتاج اراده ی بسیار قوی و فعالی هستیم.
همانطور که با تزریق موادی به ریشه ی درخت میتوان حالت تازه ای به درخت داد، برای انسان نیز تاسیس سجایای اخلاقی بهتری امکان دارد.
برای جستجوی خصائص خوب نباید به فکر عادات بد بود بلکه باید افکارمان را متوجه همان عادات و مشخصات خوب سازیم. با تلقین فضائل و اوصاف نیک به خودمان و توسعه ی این اوصاف است که میتوانیم نتایج خوبی بدست آوریم .
انتخاب دقیق کلماتی که باید کودکان استعمال کنند در تربیت آنها نهایت اهمیت را دارد، زیرا مفهوم کلمات در مغز آنان حک میشود، باید در زبان بچه ها کلماتی وجود داشته باشد که ازشادی و زندگی، روشنایی و آرامش و فرح و سعادت حکایت کند. کلمات زشت و ناموافق در میان گفته های آنها وجود نداشته باشد و در صورت بودن حذف شود، زیرا این کلمات به مرور زمان احساسات نامناسبی را به دل آنان راه میدهد و خصائص اخلاقی شان را خراب میکند و زیبایی حیات را لکه دار می سازد.
خصائصی را که تصور میرود از بچگی به هیچ مجه در کودکان وجود نداشته باشد، در همان سنین کودکی میتوان در آنها بیدار ساخت و به درجه ی فوق العاده ای رشد داد. یک تلقین درست و روشمند حتی در بچه ی متوسط الحالی نیز خصائص عالی و قوی میتواند به وجود آورد. در سایه تلقین مداوم عادات خوب به کودکان در سلول های دماغی آنان توجهی به سوی آن عادات پیدا میشود و رفته رفته عادات نیک تلقین شده به شکل طبیعی در دماغ ( فکر و ذهن) جای میگیرد.
16- نقاط ضعف مان را از میان ببریم.
عده ی اشخاصی که دارای موازنه ی کامل باشند بسیار کم است. اغلب در عین حال که دارای استعداد درخشان، تربیت خوب و تحصیل کافی میباشند، برای توانایی در کار، چیزهایی کم دارند. این کمبودها پیشرفت آنان را مشکل میسازد، زندگی شان رادرهم میریزد و به تمام کوشش هایشان لطمه میزند. اغلب مردم چنین نقاط ضعفی دارند که آنان رااز رسیدن به هدف هایشان باز میدارد. اگر بگذاریم این نقاط ضعف رفته رفته بزرگ تر شود و به فکر چاره ی آن نیفتیم، مسلما لطمه ی سختی به زندگی خودمان زده ایم.
وقتی ضعفی را در خود سراغ میگیرید، اراده ی خویش را در جهت عکس آن متمرکز کنید. اگر مغزتان مدت زیادی در این جهت عکس یعنی بر روی اوصافی که آرزوی داشتن آنها را میکند تکیه کند بلاخره به همین اوصاف نائل میشود. کسی که پیوسته در نقطه ای بی حرکت بماند و بازوهانش را حرکت دهد مسلما بر تقویت تمام نقاط ضعف بدنش موفق نخواهد شد. مغز نیز چنین است، قسمت هایی از آن که به کار برده نشود، بی حرکت می ماند و زنگ میزند. وقتی که چیزی را آرزو کنید و با تمام نیرویی که در خود سراغ دارید به دنبال آن بروید، مستقیما به آن خواهید رسید.
هر قدر که ضعف خود را تقویت کنید و اجازه دهید که افکار شکست دهنده در مغزتان جایگیر شود، خودتان با این افکار همکاری کرده اید. عادت به سیاه دیدن، هر چیز زندگی تان را سیاه میکند و مانع موفقیتتان میشود.
خواستن یک چیزی از روی اراده و تصمیم جدی برای بدست آوردن آن، رو طلسم بزرگ پیروزی است. همه ی ما می بینیم که عده ی زیادی از اشخاص، چیزهایی راکه میخواهند بلاخره به نحوی بدست می آورند. ممکن است در این میان بعضی ها به کلی به آن آرزو نرسند ولی شکی نیست که بر اثر ثبات در مبارزه به آن نزدیک میشوند. موفقیت در آرزوها نسبت مستقیم با قدرت اراده ی ما دارد.
17- زیبایی چگونه کسب میشود؟
هر کار درست و هر فکر شایسته، به چهره ی انسان زیبایی میبخشد. (راکسین)
یک فرد هر قدر که چهره ی زشتی داشته باشد اگر خوش قلب باشد به نظر آشنایان زیبا جلوه میکند. کافی است کسی فکر زیبایی را، نه زیبایی سطحی بلکه زیبایی قلب و زیبایی روح را، به صورت اعتیاد در مغز خود داشته باشد. چون صورت ظاهری انسان آینه ی صورت باطنی اوست، چه صورت و چه حرکات انسان تحت تاثیر افکاری قرار میگیرد که بر درون او حاکم است.
زیبایی کامل، که بارها بر زیبایی صورت رجحان دارد، در دست هر کسی هست. بعضی از دختران از عدم تناسبی که در صورتشان وجود دارد و خودشان آن را زشتی میشمارند، چنان افسرده میشوند که این افسردگی آنان را واقعا زشت نشان میدهد و حال آنکه به اندازه ی نصف آنچه خودشان تصور میکنند زشت نیستند. اگر زیاد حساس و زود رنج نباشند، ممکن است دیگران اصلا متوجه زشتی آنها نشوند. اگر از افسردگی نجات یابند و حالت و قیافه ی طبیعی به خود بگیرند میتوانند با کوشش و پشتکار نقصی را که از لحاظ زیبایی ظاهری دارند در سایه نشاط، خوش مشربی و محبت و رافت جبران کنند.
18- قدرت خیال
خیال، پیش قدم و الهام بخش هر کاری است.
آنان که بزرگ ترین خدمت را به تمدن بشر کرده اند، کسانی هستند که چیزهایی بهتراز آنچه در عصر خودشان وجود داشته است در مخلیه شان پرورانده اند و سپس به این فکر افتاده اند که به این خیال جامه ی حقیقت بپوشانند.
مورس در خیال خود وسیله ی مخابره ای که کامل تر از پست باشد مجسم کرد، در نتیجه، تلگراف را به عالم بشریت تقدیم کرد. بل به خیال دستگاه کامل تر از تلگراف افتاد و تلفن را به وجود آورد. فیلد در خیال خود یک وسیله ی مخابره ی دریایی را دید که کامل تر از کشتی باشد و در سایه ی همین خیال او بود که امروزه قاره هی به وسیله ی کابل دریایی به یکدیگر متصل است. مارکنی وسیله ای کامل تر از تمام وسائل مخابراتی زمان خود را در مخیله پروراند و تلگراف بی سیم را اختراع کرد. بلاخره رادیو، تلویزیون و همه وسائلی که بعد از اختراع شد نتیجه ی خیالی است که در مغز کسی پرورده شد و در سایه ی قدرت اراده و پشتکار به صورت حقیقت درآمد.
کسانی که از این نیرو محرومند فقط ظاهر اشیا موجود را می بینند و بهتر از آن نمی توانند فکر کنند. دیدن چیزهای موجود به همان وضعی که هستند کار آسانی است و فقط کار چشم است. ولی دیدن آنها به وضعی عالی تر از وضع موجود و دادن شکل حقیقت به آن خیال، کار مخیله است.
آنان که فکر سطحی دارند، این قبیل اشخاص را خیال پرور می نامند و به باد استهزا میگیرند و حال آنکه بزرگ ترین اختراعات از مغز این خیال پرستان تراوش کرده است. همین خیال پردازان مشکلات بشریت را حل کرده اند.
خیالاتی که در مخیله ما پیدا میشود نه برای گول زدن ما بلکه برای اینکه صورت حقیقت به خود بگیرند به سراغ ما آمده اند. آنها چیزی جز طرح اولیه ی حقایق نیستند و فقط برای این وارد مغزمان میشوند که ما را پیش ببرند و به عوالم بهتری برسانند. نیروی خیال فقط عبارت از یک تصور آشفته نیست بلکه الهام ایده آل است. افکار بزرگ و تصورات نیرومند، نخست در مخیله به وجود می آیند و بعد با زحمت و پشتکار ما به صورت حقیقت در می آیند.