و همانا پروردگار تو
بسیار مقتدر و مهربان است.
مسابقه نور ویژهی میلاد پیامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع) |
نوای دلنشین و ملکوتی پیامبر نور و رحمت و وجود آسمانی آن عرش نشین، و تلألؤ انوار صادق آل محمد که تجلی رحمانیت و حقیقت ذات کبریایی است بشارت پاکی، صدق و شور و شوق است. سروش معرفت و عشق است از جنس ربوبی به ما خاکیان!
در مسیر رحمت واسعه و لطف بیکران آنان در این ایام خجسته سعادت و فلاح خود را از این بزرگواران عیدی بگیریم و دمادم این ذکر را بر لب زمزمه کنیم که: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» با عرض تبریک ایام ولادت با سعادت پیامبر رحمت و مهربانی، حضرت محمد(ص) و امام جعفر صادق(ع) دانشگاه آزاد اسلامی واحد فسا مسابقه ای تحت عنوان مسابقه نور برگزار میکند. **علاقمندان پاسخ سؤالات را به همراه مشخصات خود به کانون قرآن و عترت واحد ارسال نمایند . **شرکت کنندگان تا تاریخ 97/9/7 مهلت دارند تا به دو سؤال مسابقه پاسخ دهند. نام و نام خانوادگی: . . . . . . . . . . . . . دانشجو کارمند استاد «سوالات مسابقه» سؤال اول: خصوصیت افراد آخر الزمان را بنویسید؟
|
باید متوجه باشیم که
گاهی اوقات ما انسان ها برای خودمان
یک نوع زندگی تنظیم می کنیم که خدا برای ما تنظیم نکرده است.
مثلا کسی که یک دستش معیوب است
می گوید: « اگر یک دست دیگر داشتم خیلی خوب می شد،
می توانستم وزنه بلند کنم و در مسابقات وزنه برداری شرکت کنم،
یعنی نپذیرفته است که خدا نوعی زندگی برای او تنظیم کرده
که وزنه بلند کردن در آن نیست.
و یا مثلا کسی به او می گوید:
« حیف« توهیچ گاه نمی توانی قهرمان شنا شوی،
چون با این دستت نمی توانی خوب شنا کنی»
خوب این که مهم نیست،خدا یک زندگی
برای اوتنظیم کرده است که در آن قهرمان شنا نشود.
مشکل ما اینجاست که
یک زندگی برای خودمان تنظیم می کنیم
و به خدا می گوییم: ، برنامه ما را اجرا کن!»
پس ما خداییم و خدا بنده ی ما! نعوذ بالله.
باید این معادله را معکوس کردو گفت:
« خدایا چون می دانیم بلا و عافیت، و نعمت و سختی
به دست قادر و حکیمی چون توست هرآنچه بخواهی، می خواهیم!»
اگر به مقامی رسیدیم که فهمیدیم بالاتر از « خواستن از خدا»،
نخواستن است و بندگی کردن،
« والله کز آفتاب فلک خوبتر شوی!».
پس با این تفاسیر چرا خداوند رحمان و رحیم
امر کرده است که:
باید به این امر اذعان نمود که:
خداوند رحمان به بندگانی که در کمال رضا
به او پناه می برند توجه خاص دارد
همچنان که در آیات 83 تا .... سوره شعرا می فرماید:
(آیه 83)
ایّوب را از گرداب مشکلات رهایى بخشیدیم:
در اینجا از سر گذشت آموزنده یکى دیگر از پیامبران بزرگ خدا
سخن مىگوید او «ایّوب» و دهمین پیامبرى است که
در سوره انبیاء اشاره به گوشه هایی از زندگانى او شده است.
«ایوب» سرگذشتى غم انگیز،و در عین حال پر شکوه و با ابهت دارد،
صبر و شکیبایى او مخصوصا در برابر حوادث ناگوار عجیب بود،
به گونه اى که «صبر ایوب» یک ضرب المثل قدیمى است.
می فرماید:«و ایّوب را (به یاد آور)
هنگامى که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت):
بد حالى و مشکلات به من روى آورده و تو مهربانترین مهربانانى»!
(وَ أَیُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ).
(آیه 84)
این آیه مىگوید: «به دنبال این دعاى ایّوب،
خواستهایش را اجابت کردیم و رنج و ناراحتى او را برطرف ساختیم»
(فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ).
«و خانواده او را به او باز گرداندیم، و همانندشان را به آنها افزودیم»
(وَ آتَیْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ).
«تا رحمتى از ناحیه ما (بر آنها) باشد
و هم یاد آورى و تذکرى براى عبادت کنندگان پروردگار»
(رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْرى لِلْعابِدِینَ).
«تا مسلمانان بدانند مشکلات هر قدر زیاد باشد
و گرفتاریها هر قدر فراوان و دشمنان هر قدر فشرده باشند
باز با گوشه اى از لطف پروردگار همه اینها برطرف شدنى است،
نه تنها زیانها جبران مى شود بلکه گاهى خداوند
به عنوان پاداش صابران با استقامت ،
همانند آنچه از دست رفته نیز بر آن مىافزاید.»
(آیه 85)
اسماعیل و ادریس و ذا الکفل:
قرآن در اینجا
اشاره به مقام شکیبایى سه نفر دیگر از پیامبران الهى کرده،
مىگوید:
اسماعیل و ادریس و ذا الکفل را
(به یاد آور) که همه آنها از صابران و شکیبایان بودند»
(وَ إِسْماعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ).
هر یک از آنها در طول عمر خود
در برابر دشمنان و یا مشکلات طاقت فرساى زندگى،
صبر و مقاومت به خرج دادند
و هرگز در برابر این حوادث زانو نزدند
و هر یک الگویى بودند از استقامت و پایمردى.
(آیه 86)
سپس بزرگترین موهبت الهى را در برابر این صبر و استقامت
براى آنان چنین بیان مىکند:
«و ما آنها را در رحمت خود داخل کردیم،
چرا که آنها از صالحان بودند»
(وَ أَدْخَلْناهُمْ فِی رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ).
(آیه 87)
نجات یونس از آن زندان وحشتناک:
این آیه و آیه بعد نیز
گوشه اى از سر گذشت پیامبر بزرگ
«یونس» را بیان کرده،
مىگوید:
«و ذا النون را به یاد آر هنگامى که خشمگین
(بر قوم بت پرست و نافرمان خویش)
از میان آنها رفت»
(وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً).
«او گمان مىکرد که ما
(زندگى را) بر او تنگ نخواهیم کرد»
(فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ).
او گمان مىکرد تمام رسالت خویش را
در میان قوم نافرمانش انجام داده است
و حتى ترک اولایى در این زمینه نکرده،
در حالى که اولى این بود که
بیش از این در میان آنها بماند
و صبر و استقامت به خرج دهد
و دندان بر جگر بفشارد
شاید بیدار شوند و به سوى خدا آیند
سر انجام به خاطر همین ترک اولى او را
در فشار قرار دادیم،
نهنگ عظیمى او را بلعید
«پس او در آن ظلمتهاى متراکم
صدا زد خداوندا!
جز تو معبودى نیست»
(فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ).
«خداوندا! پاک و منزهى، من از ستمکاران بودم»!
(سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ).
هم بر خویش ستم کردم و هم بر قوم خود،
مى بایست بیش از این، ناملایمات و شداید و سختیها را پذیرا مىشدم،
تن به همه شکنجه ها مى دادم شاید آنها به راه آیند.
(آیه 88)
«سر انجام ما دعاى او را اجابت کردیم
و از غم و اندوه رهائیش بخشیدیم»
(فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ).
آرى «و این گونه ما مؤمنان را نجات مىبخشیم»
(وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ).
این یک برنامه اختصاصى براى یونس نبود،
بلکه هر کس از مؤمنان از تقصیر خویش،
عذر به درگاه خدا آورد، و از ذات پاکش مدد و رحمت طلبد
ما دعایش را مستجاب و اندوهش را بر طرف خواهیم کرد.
(آیه 89)
نجات زکریّا از تنهایى:
در این آیه و آیه بعد گوشه اى از سرگذشت دو شخصیت دیگر
از پیامبران بزرگ الهى «زکریا» و «یحیى» را بیان مىکند.
نخست مىگوید:
«زکریّا را به خاطر بیاور هنگامى که پروردگارش را خواند
و عرضه داشت: پروردگارا! مرا تنها مگذار، و تو بهترین وارثان هستى»
(وَ زَکَرِیَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ).
سالها بر عمر زکریا گذشت، و برف پیرى بر سرش نشست،
اما هنوز فرزندى نداشت، و از سوى دیگر همسرى عقیم و نازا داشت.
او در آرزوى فرزندى بود که بتواند برنامه هاى الهى او را تعقیب کند
در این هنگام با تمام قلب
به درگاه خدا روى آورد و تقاضاى فرزند صالح و برومندى کرد.
(آیه 90)
خداوند این دعاى خالص و سرشار از عشق به حقیقت را اجابت کرد،
و خواسته او را تحقق بخشید
آن چنان که مىفرماید:
«پس ما دعاى او را اجابت کردیم و یحیى را به او بخشیدیم»
(فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْیى).
و براى رسیدن به این مقصود «همسر نازاى او را اصلاح
(و قادر به آوردن فرزند) کردیم»
(وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ).
سپس اشاره به سه قسمت از صفات برجسته این خانواده کرده
چنین مىگوید:
«آنها در انجام کارهاى خیر، سرعت مىکردند»
(إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ).
«و آنها به خاطر عشق به طاعت
و وحشت از گناه در همه حال ما را مىخواندند»
(وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً).
«و آنها همواره در برابر ما خشوع داشتند»
خضوعى آمیخته با ادب و احترام و ترس آمیخته با احساس مسؤولیت
(وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ).
ذکر این صفات سه گانه ممکن است اشاره به این باشد که
آنها به هنگام رسیدن به نعمت،
گرفتار غفلتها و غرورهایى که دامن افراد کم ظرفیت و ضعیف الایمان را
به هنگام وصول به نعمت مىگیرد نمىشدند.