حلول ماه مبارک شعبان
و ولادت با سعادت اخترهای تابناک ولایت حضرت امام حسین (ع) ، حضرت ابوالفضل العباس(ع) ،حضرت زین العابدین(ع) و حضرت علی اکبر (ع)
حماسه سازان عرصه ایثار و حماسه کربلا
مبارک...
با نام نبی بکن مزین سخنت
تا خالق تو بیمه کند جان وتنت
ای آنکه زعاشقان قرآن هستی
خوش بوی کن ازنام محمد(ص) دهنت
******************************
عید مبعث رسول عشق وایمان
گرامی و مبارک باد.
آسمان معرفت ، گنج سخا ، دریای جود
شهر فضل و دانش و بخشش بیاید در وجود
در شب میلاد مسعود شه خوبان جواد
حق به روی عالم و آدم در رحمت گشود . . .
میلاد خجسته امام جواد علیه السلام
بر تمام شیعیان جهان مبارک باد.
ویژه ایام اعتکاف- در خلوت دوست
بخش اول
مقدمه:
صبح گاه سیزدهم رجب، مساجد جامع بسیاری از شهرهای ایران اسلامی، شاهد حضور عاشقان شیفته ای است که به قصد اقامتی سه روزه، در این مکان مقدس حضور می یابند و به دور ازدنیا و جلوه های دل فریب آن، در سفری از خانه خویش به خانه دوست شرکت جُسته و به راز و نیازِ با خدای بی نیازِ بنده نواز می پردازند.
اعتکاف، سنّت نیکوی دیرپایی است که از پیامبران به یادگار مانده و تا امروز ادامه یافته است. این برنامه معنوی، هر ساله مشتاقان و طرفداران بیش تری می یابد؛ عبادتی که در خلوتِ انسان با پروردگار مهربان شکل می گیرد و دل های شیفتگان حضرتش را جلا می بخشد.
«اعتکاف» از واژه عَکَفَ گرفته شده و به معنای توقّف در مکانی و ماندن در آن مکان است. این واژه در اصطلاح، به معنای ماندن و توقف سه روزه و بیش تر از آن درمسجد جامع، به قصد بندگی و راز و نیاز با خالق بی همتاست و به کسی که چنین عمل عبادی را انجام می دهد، «مُعتَکِف» گویند.
اسلام، دینِ انزوا و گوشه گیری نیست و حتی با آن به مخالفت پرداخته است، ولی از آن جا که دست و پا زدن در مسائل مادّی و مشاغل روزمره و معاشرت با غفلت زدگان جامعه، تمایل به دنیا و تجمل گرایی را در انسان افزایش می دهد و گاه آدمی را از یاد حق و روی کردن به حقیقت و توجه به امور معنوی بازداشته و به خود مشغول می کند، در اسلام برنامه ای داوطلبانه برای برطرف ساختن این آفت روحی تدارک دیده شده که «اعتکاف» نام دارد.
انسانْ طبق وعده الهی در آیه ششم سوره مبارکه انشقاق، سرانجام به دیدار معبود نایل خواهد شد. او برای رسیدن به محبت خداوند، باید راه عبادتِ حقیقی را در پیش بگیرد و گاهی در اُنس با پروردگارْ به گوشه ای خلوت پناه بَرَد و دور از همه عنوان ها و تعلقات دنیایی، لَختی در حالِ خود بیندیشد و با سوزِ دل و اشک چشم، زنگار و سیاهی را از چهره جان خود بزداید و در زاد و توشه آخرت تأمّل کند. ادیان الهی با توجه به این نیاز روحی، با آن که انسان را به حضور در جامعه و شرکت در فعالیت های اجتماعی فرا می خوانند، فرصت هایی را نیز برای خلوت کردن او با خداوند فراهم ساخته اند که یکی از این فرصت ها، «اعتکاف» است.
قرآن کریم، در آیه 27 سوره حدید، از گوشه گیری پیروان عیسای مسیح علیه السلام ، سخن به میان آورده و می فرماید: «.. و رهبانیتی را که ابداع پیروان مسیح بود، برای آن ها مقرر کردیم تا خشنودی خداوند را به دست آورند؛ پس حق آن را چنان چه بایسته بود، مراعات نکردند.» علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر این آیه می فرمایند: «از لحن آیه شریفه برمی آید که خداوند، در ابتدا رهبانیت را بر پیروان حضرت عیسی علیه السلام مقرر نکرده بود، ولی آن را مورد تأیید قرار داد». هرچند مسیحیان به دلیل زیاده روی در این کار مورد نکوهش قرار گرفتند، ولی دین اسلام، عبادتی به نام اعتکاف پیش بینی کرد که نوعی خلوت گزینی و درون اندیشی برای ساختن انسان ها و جلوگیری از خدافراموشی و خودفراموشی است. «اعتکاف» راه کار مناسب و درمان مطلوبی برای بیماری فراموشی خود و خداست.
«اعتکاف» توقّفی ناآگاهانه در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نیست. آن چه می تواند موجب دل کندن از لذایذ زندگی مادّی شود، خود باید لذتی برتر باشد، لذتی چون وصال محبوب، تقرّب و نزدیکی به خدای بزرگ و قرار گرفتن در سایه سار محبّت الهی. مُعتکف، از خانه خویش بیرون رفته و آگاهانه عزمِ حضور در خانه حضرت حق می کند؛ حضوری آگاهانه، عاشقانه و خالصانه بر درگاه پروردگار یکتا.
پیام اعتکاف، به یاد خدا زیستن است. اعتکافْ گشت وگذاری است در کوچه پس کوچه های درون و گشتن در دنیای تو در توی دل و شناختن خود و مجاهده با نفس. روزهای اعتکاف، روزهای انس با پروردگار و بریدن از غیر و پیوستن به یار است. اعتکاف، هجرتی درونی برای سیردر دنیای باطنْ و مروری بر نفسانیّات خویش است تا گام تهذیب برداریم و کام بندگی برگیریم. ایام اعتکاف، اهل عبادت را عید حضور است و اهل غفلت را روزنه ای به سوی نور.
انسان به متقضای فطرت خدایی اش، به دنبال معنویت است و هیچ لذتی را یارای مقابله و رقابت با آرامش حاصل از حضور در برابر معبود و بندگیِ او و ذکر و نام خداوند نیست. زندگی در عصر مادیت و حکومت لذت های مادی و مظاهر زودگذر دنیایی، روح و جان انسان های بیدار دل را می کشاند تا به اصل و فطرت پاک خویش بازگردند. از این رو، لازم است اندیشمندان و آگاهان جوامع را بیدار کرده و آنان را به دنبال فرصتی بشری، در اندیشه نهضتی معنوی و انقلابی و حرکتی خدایی باشند و انسانیت سرگردان و به بن بست رسیده را در میدان معنا و عرفان قرار داده و از این راه، آرامش را به آنان بازگردانند که اینْ بهترین هدیه و سوغات برای ساکنان کره ناآرام مادیّت است.
اسلام فکر جدایی از زندگی دنیا و گوشه نشینی وکناره گیری از مردم و به تعبیر دیگر، رهبانیت را باطل و ناپسند اعلام کرد، ولی در عین حالْ اعتکاف را به عنوان فرصتی برای بازگشت به خدای خویش قرارداد تا کسانی که از هیاهوی زندگی مادّی خسته می شوند، بتوانند چند روزی باخدای خود خلوت کرده، جان و روح خود را با خالق هستی پیوند دهند و با توشه معنوی و اعتقادی راسخ و ایمان و امیدی بیش تر به زندگی خود ادامه دهند و خویشتن را برای صحنه های خطر و جهاد در راه خدا آماده سازند و همیشه با یاد خدا تلاش کنند و خود را درمحضر او ببینند و از نافرمانی او پرهیزکرده و به سوی سعادت دنیا و آخرت گام بردارند.
در آیه 125 سوره بقره آمده است که خداوند به ابراهیم و فرزندش اسماعیل، دستور داد تا خانه خدا را برای طواف کنندگان خانه خدا، اعتکاف کنندگان و رکوع و سجده کنندگانْ پاکیزه و آماده سازند. هم چنین در جایی دیگر، آن هنگام که حضرت مریم علیهاالسلام به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد، از مردم فاصله گرفته و در خلوت به سر برد تا در مکانی خالی و به دور از هرگونه دغدغه، به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد خدا غافل نکند، به همین دلیل زاویه شرقی بیت المقدس را که شاید محلی آرام تر و یا از نظر تابش خورشید، مناسب تر بود، برگزید. به نظر علامه طباطبایی هدف حضرت مریم از دوری گزیدن از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به سنت اعتکاف بوده است.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، در بیان فضیلت اعتکاف، در سخنی گران بها فرمودند: «مُعتکِف، همه گناهان را در بند می کشد»؛ یعنی آن که خویشتن را برای مدتی در مکانی محبوس کرده تا به توفیق انس با خداوند و رسیدن به لذت مناجات نایل آید، انسان می کوشد تا در مدت اعتکاف، گناه و خطایی از او سر نزند و اینْ مقدمه و شروع خوبی برای چشم پوشی از گناهان در بقیه روزهای زندگی اش خواهد شد.
آخرین فرستاده الهی، که از ایشان به عنوان الگوی نیکو برای جامعه انسانی در قرآن نام برده شده است، نه تنها در کلام و سخنْ مردم را به انجام اعتکاف تشویق می کردند، بلکه در عمل نیز، سرمشق و راهنمای راهیان راه فضیلت و کمال بودند، تا آن جا که بنا بر نقل روایات، آن بزرگ وار، در دهه آخر ماه مبارک رمضان، در مسجد معتکف می شدند. ایشان درون خیمه ای مویینه که برایشان آماده کرده بودند، به عبادت و اعتکاف می پرداختند. شدت اهتمام پیامبر صلی الله علیه و آله به اعتکاف به قدری بود که اگر چنان چه در یک سال به علتی موفق به انجام آن نمی شدند، در سال بعد به جبران آن مدت، اعتکافی بیست روزه به جا می آوردند.
امامان معصوم علیهم السلام ، این پیشوایان راستین مردم، از راه های گوناگون بر اهمیت اعتکاف تاکید می ورزیدند و جامعه اسلامی را برای شرکت در آن، تشویق می کردند تا دراین سنت اسلامی، پیرو پیامبر خویش گردند.
امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام ، در پاسخ به نامه یکی از زمام داران منصوب خود در مصر، که از ایشان درباره نحوه برپایی اعتکاف پرسشی داشتند، ضمن تأکید بر اهمیت روزه در این برنامه، درباره شیوه اعتکاف پیامبر صلی الله علیه و آله به وی و تمامی مسلمانان یادآوری می کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در سخت ترین شرایط، هر ساله مراسم اعتکاف را به جا می آوردند. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نیز به جدّ بزرگ وار خویش اقتدا کرده و در مسجد معتکف می شدند.
از آن جایی که اعتکاف زمینه مناسبی است تا انسان به کاوش درباره انگیزه ها و روحیات خویش بپردازد، آثار فردی و اجتماعی فراوانی دارد. گوشه ای از آثار فردی این عمل مبارک عبارتند از: آمرزش گناهان، دوری از آتش جهنم، دریافت پاداش بسیار، میهمان شدن بر خدا درخانه او، شرافت یافتن به تلاوت قرآن و بهره مندی از برکات ذکرخداوند. معتکفِ پای بند به آداب، در هر کدام از نماز، دعا، تفکر، شب زنده داری و گریستن، به گنجینه هایی از رحمت خاص خداوند دست می یابد که گران بهاترین سرمایه زندگانی است.
طبق اعتقادات اسلامی، گاهی خداوند به دلیل تأدیب انسان ها یا عقوبت آن ها به خاطر ستم کاری ها و گناهانشان، اراده نزول عذاب می کند و بلاهایی چون خشک سالی، زلزله، بیماری های عمومی و مانند آن را در نظر می گیرد تا انسان ها از خواب غفلت بیدار شده و به راه راست هدایت گردند. در این میانْ طبق روایات اسلامی، عمل شایسته گروهی از مردم می تواند باعث دفع بلا از جامعه ای گردد؛ چه این که خداوند در آیه 33 سوره انفال می فرماید:«پروردگار آن ها را تا زمانی که استغفار می کنند، عذاب نمی کند.» بر این اساسْ اعتکافِ خالصانه جمعی از مردم جامعه، می تواند چنین نقشی را در جامعه اسلامی داشته باشد و بلاهایی را دفع کند.
جامعه اسلامی ایران، به دلیل تکیه بر ارزش های دینی و اسلامی، به ذائقه بسیاری از ابرقدرت های جهان خوش نیامده و آن ها را بر آن داشته تا تمام توان خود را برای جلوگیری از گسترش فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی بگمارند. در این راستا، تهاجم فرهنگی، یکی از ابزارهای دشمنان در چند سال اخیر بوده که به دنبال تغییر فرهنگ دینی و ملی و جایگزین کردن فرهنگ غرب می باشند که اینْ خود جهادی فرهنگی را در ایران می طلبد؛ جهاد و کوششی برای تقویت باورهای دینی که با ایجاد محافل معنوی و مجالس انس با خدا و شناخت بیش تر حضرت باری تعالی می توان گامی در راه مَصاف فرهنگی برداشت. بر این اساسْ اعتکاف می تواند برنامه سودمندی در مقابله با این تهاجم باشد؛ چرا که این برنامه عبادی، علاوه بر تأثیرات فردی، به دلیل دعوت جامعه به خداپرستی و دین مداری، می تواند آثار سازنده ای را به دنبال داشته باشد.
میلاد امیر المومنین علی (ع) و روز گرامیداشت مقام پدر مبارک باد.
دفتر فرهنگ ، کانون قرآن وعترت و ستاد اقامه نماز
دانشگاه آزاد اسلامی واحد فسا
لطف است در لباس قهر:
بسیاری از کمالات است که جز در مواجهه با سختیها و شداید،
جز در میدان مبارزه و پنجه نرم کردن با حوادث ،
جز در روبرو شدن با بلایا و مصائب
حاصل نمی شود.
این گونه امور را نباید قهر و خشم شمرد،
لطف است در شکل قهر.
بیست گفتار ص 147
متن روز مادر
شیخ مفید، عالم بزرگ شیعی و فقیه گران قدر عالم اسلام، شبی در خواب دید که حضرت فاطمه زهرا(س) با دو فرزندش حسن و حسین(ع) به نزد او آمده است و به او می گوید: «ای شیخ، آن دو را فقه بیاموز». فردا، در جلسه درس، هنوز در فکر خواب دیشب بود. زنی همراه دو فرزندش نزد او آمد و گفت: «ای شیخ آن دو را فقه بیاموز.» لبخندی از تحسین بر لب شیخ نشست.
آن زن، فاطمه مادر سید رضی و سید مرتضی بود؛ زنی بسیار پاکدامن و اهل عبادت. دو فرزندش سید رضی و سید مرتضی که بعدها از علمای بزرگ شیعه شدند، همواره از ایمان و خلوص مادرشان یاد می کردند تا جایی که سیدرضی، گردآورنده نهج البلاغه، می گوید: «اگر همه مادران به خوبی، پاکی و وظیفه شناسی او بودند، فرزندانشان به پدر نیازی نداشتند». این گفتار نشان دهنده نقش حساس مادر در پرورش مذهبی فرزندان است
شکر والدین
زبان به سپاس که می گشایم؟ دریا دریا کوتاهی و کاستی وجودم را پر می کند. وجود من وابسته به توست و بودنم، سلامتم و رشدم تحفه های گران قدری است که از سوی تو دریافت کرده ام. کدام کلام است که بتواند شکر تو را گوید؟ وقتی خداوند عالم شکر تو را در کنار سپاس خودش جای می دهد و می فرماید: «مرا و پدر و مادرتان را شکر گویید»، پس همیشه زبانم از سپاس تو قاصر خواهد بود و دلم در شکر تو خواهد تپید.
آینه خشم و رضای الهی
مادر، ای مظهر رحمت خدا، ای سراسر مهربانی، ای از محبّت لبریز، تو را می ستایم و عزیز می دارم. تو را قدر می نهم و بزرگ می شمرم که تو راهی به سوی بهشتی. رضای خدا را از رضای تو می جویم و از خشم تو که خشم خداست دوری می کنم. مادر، ای خورشید مهربان زندگی ام، دستان مهربان و خسته ات را می بوسم و تو را شکر می گویم و در حسرت سپاس یک لحظه از سختی هایی که برایم تحمل کردی، همیشه می مانم.
مادر فرهیخته
عبدالرحمان فروّخ پس از 27 سال از مأموریتی به خانه برمی گشت. همسرش بعد از رفتن او پسری به نام ربیعه به دنیا آورده بود. مادر ربیعه در نبود همسرش، پولی که عبدالرحمان به عنوان پس انداز نزد او سپرده بود و بر نگهداری آن سفارش کرده بود، صرف تحصیل ربیعه نمود، چنان که ربیعه در ابتدای جوانی دانشمندی توانا شد. هنگام بازگشت، عبدالرحمن فرزندش را دید که در مسجد به تدریس نشسته است و جماعت بسیاری در گرد اویند. بسیار خرسند شد و وقتی فهمید که آن پول پس انداز برای چنین گوهری صرف شده است، بر ذکاوت چنین مادری آفرین گفت و بسیار از او تشکر کرد.
قاعده احسان
رابطه فرزند با پدر و مادر را نمی توان بر اساس عدل و در دایره تنگ حق و تکلیف ارزیابی کرد؛ زیرا اساس عدل بر این است که دو نفر روابط و حقوق و تکالیف متقابل داشته باشند؛ امّا تأثیری که پدر و بخصوص مادر در به وجود آمدن فرزند خود دارند به هیچ عنوان جبران پذیر نیست. پس خداوند مهربان، در قرآن، پیوسته به احسان پدر و مادر سفارش می کند. رفتار عادلانه و ادای حق و به جای آوردن سپاسشان ممکن نیست؛ بلکه ملاک ارزش در اینجا، فقط احسان و نیکوکاری به آنان است.
شکری برتر
پروردگار مهربان، در قرآن انسان ها را به نیکوکاری به پدر و مادر سفارش می کند. در برخی آیات قرآن، احسان به والدین و سپاس از آنها بلافاصله پس از سفارش به عبادت و شکر الهی آمده است؛ مانند آیه 36 سوره نساء که می فرماید: «خدا را بپرستید و به او شرک نورزید و به پدر و مادر احسان کنید». و هم چنین آیه 23 سوره اسرا که می فرماید: «پروردگارت دستور داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید». و نیز آیه 14 سوره لقمان که می فرماید: «انسان را سفارش نمودم که مرا و پدر و مادرتان را سپاس گویید». این همه نشان از مقام بلند پدر و مادر و ضرورت احسان و سپاسگزاری از آنها را دارد.
زحمتی طاقت فرسا
ای باغبان بی همتای من، ای ابر سراسر رحمت، ای زلال مهر و عاطفه، خارهایی که گاهِ پروراندنم به دست های مهربان تو فرو رفت و رنجی که گاه مراقبت از من بر تنت نشست، هنوز در چشم های خسته امّا پر مهرت رخ می نماید. من چگونه تو را سپاس گویم؟ آیه های خدا دم به دم دلم را به سپاس تو می خواند و از رنجوری طاقت فرسای تو خبرم می دهد؛ آنجا که می فرماید: «انسان را به پدر و مادرش سفارش نمودیم؛ به ویژه که مادرش با ضعف و زحمت طاقت فرسا او را پروراند و دو سال او را شیر داد، پس مرا و پدر و مادرتان را سپاس گویید». و درجای دیگر می فرماید: «انسان را درباره پدر و مادرش به احسان سفارش نمودیم؛ چون مادرش او را با خود حمل کرد و با سختی و مشقّت بر زمین نهاد». و اینک ای مادر، زبانم همیشه به سپاس تو خواهد چرخید و در چشمم هماره محبّت تو موج خواهد زد.
ادامه مطلب:
دوران کهولت مادر
مادرم، مهربان من، از آن روزها که کودکانه و بی خیال بر دامن پر مهرت می نشستم و بی آنکه قدر بدانم جرعه جرعه از مهر تو لبریز می شدم، بسیار گذشته است. از آن روزها که در بهار نوجوانی بی آنکه قدر و مقام بلندت را بشناسم، راه خود می گرفتم و کلام خود می گفتم، بسیار گذشته است. اینک که پائیز در زندگی تو رخ می نمایاند و پیری از پنجره عمرت سرک می کشد، دلم به سپاس آن همه بردباری و مهربانی ات، دمادم بر دستت بوسه می کارد و آیه های کتاب خدا لحظه به لحظه در قلبم ندا می افکند که «پروردگار تو فرمان داد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید و چون به پیری رسیدند با ایشان به درشتی و دور از ادب سخن مگویید؛ بلکه سخنانتان با آنها آمیخته با احترام باشد و از روی لطف و رأفت در برابر آن دو تواضع کنید و دعاگویشان باشید .»
دعا برای مادر
مادر، دوست دارم چون کبوتری بر پنجره قلبت بنشینم و بال فروتنی بر زمین بیفکنم. دوست دارم که زلال کلامم را از مروارید ادب و مهر پر سازم و بر دل خسته ات ببارم. دوست دارم که دست به دعا بردارم و خدا را به آیات خودش بخوانم که «پروردگار من، پدر و مادرم را مورد لطف خود قرار ده، چنان که آنان در کودکی مرا پروراندند .»
نسیم ایمان
آن روز که کودکی بیش نبودم، بارها نام خدا را بر زبانم نهادی و به تشویقم لبخند زدی. بارها پس از غذا دادنم، دست هایم را به آسمان بلند کردی و خواستی که شکر خدا را بگویم. بارها به مهر به سوی خود خواندی ام و در کنار سجّاده با صفایت نمازم آموختی. هرجا که لذّت نگاه مهربانت را می چشیدم، صدای سلام و درودت بر پیامبر را می شنیدم و این صدا، چون آیه ای شیرین، در عمق جانم جای گرفت. شب هنگام طنین گرمابخش و آرام صدای تو از محمّد(ص)، رسول خدا، برایم قصه می گفت و دخترش فاطمه از حسن و حسین و پدرشان علی که سلام و درود خدا بر آنان باد. و اینک به هر قدمی برایت درود می فرستم و به هر نفس دعایت می گویم که تو مرا به رحمت خدا راه نمودی. درود خدا بر تو باد.
عبادت فرزند، ثواب مادر
مادر مهربان من، هربار که سپاس خدا را می گویم، هاله های نور را می بینم که بر وجود تو می بارد. هر قدم که به سوی خدا گام بر می دارم، تو را می بینم که به بهشت نزدیک تر می شوی. هربار که سر به سجده می گذارم، می بینم که فرشتگان برایت تسبیح می کنند. این سزاوار توست؛ زیرا که شکر خدا را تو بر زبان من نهادی. گام هایم را تو به سوی او گرداندی و سرم را با سجده گاه آشنا کردی. ای پیامبر رحمت و محبّت، ای مظهر مهر خدا.
زینب(س) مادر دو شهید
در روز عاشورا، هر لحظه بر تعداد شهدا افزوده می شد و هر بار زینب(س) به تسلیت برادر از خیمه بیرون می آمد و با برادر همراهی می کرد و غم از سینه مهربان برادر می زدود. فرزندان زینب(س)، محمّد و عون اجازه خواستند و پا به میدان نهادند و سپس از مجاهدتی شجاعانه به شهادت رسیدند. اندکی بعد، حسین(ع) با دریائی از مهر و با چشمی گریان، این دو شهید در خون نشسته را بر دوش گرفته به سوی خیمه می آورد. چشم ها به خیمه دوخته شده بود تا کی مادر این دو لاله در خون شناور به سوگ آنان از خیمه بیرون آید. امّا زینب(س) به کوچکی این دو قربانی در آستان الهی و مقام ولایت می اندیشد. از شرم از روبرو شدن با برادر پرهیز می کند؛ مبادا با حضور او در سینه برادر ذره ای اندوه از شرم رخ بنمایاند. سلام خدا بر آن بانوی بزرگ و مادر نمونه.
مادران بهشتی
مادر، امروز را به یمن وجود تو جشن می گیرم و تمام دلم را که دریچه ای به سوی دل مهربان تو دارد، گل باران می کنم. مبارک باد بر تو جایگاه بلند مادری. مبارک باد بر تو بهشت رضایت دوست. مبارک باد بر تو گام نهادن در وادی محبّت الهی و تو را سپاس. سپاس برای آن همه سختی که کشیدی تا ریسمان رستگاری را در دستم نهادی. سپاس برای ملالت هایی که دیدی تا به کشتی نجات اسلام هدایتم کردی. سپاس برای آن رنج ها که کشیدی تا با محبّت اهل بیت آشنایم کردی. تو را سپاس که از ظلمت و تاریکی دنیاپسندی دورم داشتی و به نور هدایت آشنایم کردی. تو را سپاس مادر و بهشت خدا گوارای وجودت باد.
دامان حی
ای چشم های خیره به دنیا، از نجابت من در شگفت نشوید که بوستان دلم از زلال حیای مادرانی سیراب است که برای حجابشان از جان گذشتند. ای فرو رفتگان در گرداب ظلمت، بر عفاف من حیرت زده نشوید که چشم های من از نگاه مهربان و عفیف مادران پاک پر شده است. نجابت و حیا، عفاف و وقار ریشه دارترین درخت حیات مادران ما بوده است و اینک ما نیز از آن ریشه روییده ایم. زنده باد یاد مادرانی که کودکانشان را در دامن حیا پروراندند.
کلام نور
در ظلمت گمراهی بودیم و زیر بار ستم که نور هدایت امام بر وجودمان تابید و راه را به ما نشان داد. اینک کلام او چراغی همیشه روشن پیش پای ماست تا در بیراهه قدم نگذاریم. تربیت صحیح یکی از چیزهایی است که امام عزیز همواره بر آن تأکید داشت. ایشان خطاب به مادران می فرمود: «آن چیزی که بچه از بچگی از مادر می شنود، در قلبش نقش می بندد و تا آخر همراه او است. مادرها باید به این توجه کنند که بچه ها را خوب تربیت کنند، پاک تربیت کنند، دامنشان یک مدرسه علمی و ایمانی باشد و این مطلب بسیار بزرگی است که ازمادرها ساخته است و از کسی دیگر ساخته نیست». امید که مادران ما از آن چراغ فروزان نور برگیرند و به راهی که نموده قدم نهند.
تشنه مهربانی مادر
کاش مادر، همیشه در کنارم بودی. اینک که کودکی بیش نیستم، تشنه لحظه ای آرام گرفتن در دامن توام. از آن روز که نورسیده بودم، هر روز خود را در آغوش مربی مهد کودک دیده ام. تا امروز از دست او غذا خورده ام و با لالائی او به خواب رفته ام. او هرگز بوی مهربانی تو را نمی دهد مادر. کاش کاری بیرون از خانه نبود و من که در عطش مهر تو می سوزم، تو را آرام در کنار خود می یافتم. مادر خسته از کارهای سخت، با من تندی مکن که گناهی ندارم جز عطش مهربانی تو. چشم های خسته ات را بگشا و برایم قصه بگو که نیازمند مهربانی توام.
مادر و بچه داری
در طول رژیم گذشته، چنان که در کشورهای غربی رایج شده بود، کوشش می شد که کودکان را از مادرانشان جدا کنند. به مادران این نکته القا می شد که بچه داری شأن والای او نیست؛ بلکه کارهای بسیار مهم تری از زنان ساخته است و نگهداری از کودکان امری ساده، بیهوده و مخصوص زنان بی سواد و عقب مانده است. امام راحل در این باره می فرمایند: «بچه ای که از مادرش جدا شد، پیش هرکه باشد عقده پیدا می کند و عقده که پیدا کرد، مبدا بسیاری از مفاسد است». و امروز بانوان فرهیخته ما خوب می دانند که بزرگترین رسالت خلقتشان پرورش فرزندانی صالح در دامان امن و پر محبّت مادری است.
حضور جاری مادران
مادر مظهر رحمت حق، آیه لطف الهی و چشمه مهربانی و صفاست. در چنین دامنی است که غنچه لطیف کودک به نیکوترین گونه رشد می کند و بالنده می شود. به خصوص دامن پر مهر مادرانی که از ایمان لبریزند، می توانند شگفتی بیافریند. دریغ که گاه مادرانی حضورِ معنویِ جاری خود را به هیچ انگاشته محیط خانه را به قصد شرکت در اجتماع ترک می گویند و دامن محبّت از کودکان دریغ می دارند. حال آنکه هرگز کسی چو آنان کودک را از محبّت سرشار نمی سازد.
وظیفه الهی مادران
تربیت انسان صالح، گرانقدرترین عمل انسان است که تنها به دست یک مادر مؤمن زمینه ظهور می یابد. در این باره امام مهر، عصاره کمال و هدایت، امام خمینی که رحمت خدا بر او باد، خطاب به مادران می فرماید: «دامان شما دامانی است که انسان می سازد. دامان مادر بزرگترین مدرسه ای است که کودک در آن تربیت می شود و تربیت کودک در دامان مادر یک وظیفه انسانی است. یک وظیفه الهی است. یک امر شریف است انسان درست کردن.» اینک این وظیفه الهی به امر رهبرمان بر دوش همه شما مادرانی که کودکی معصوم در دامن دارید، سنگینی می کند. خداوند یارتان و مهربانیتان سرشار.
مادر در آینه کودک
مادر، ای ژرف ترین بخش وجود من، فردای من آینه امروز توست. آنچه فردا در آینه زندگی ام به تصویر می آید، چیزی است که امروز در زندگیت عمل کرده ای. نگاه کودکانه امّا کاوشگر من همیشه نظاره گر توست تا یاد بگیرم چه کنم و چه بگویم. مادر، فردا از من آزرده خاطر مباش که آنچه در من می بینی، تصویر زندگی توست. ای مهربان بیا و خوبی ها را در وجودم به تصویر بکش.
باغبان نیکی ها
مادر، ای باغبان مهربان من، بوستان زندگی من پر است از آنچه تو می کاری. من با معصومیّت کودکانه ام، زمینی آماده کِشتم. بیا و در من خوبی ها را بکار. نکویی ها را، گل های یاس ایمان را، نسترن های معرفت را از زلال حیا و عفاف آبیاری کن. از علف های هرز دنیاپسندی دورم کن با آب های آلوده بی عفتی ها آبیاری ام نکن. باغ فردایت را آلوده به تیرگی ها و زشتی ها مخواه. بگذار بوستانی سبز و شکوفا، دسترنجِ تو باشد.
نیکی به مادر
مرد به امید نسیم بهشت، پنجره دل به سوی نیکی ها گشوده بود. راه را می دانست. به سوی پیامبر به راه افتاد. خدمت رسول خدا رسید. عرض ادب کرد و پرسید: به چه کسی نیکی کنم؟ عطر کلام پیامبر در روحش پیچید: «به مادرت.» انگار که آب خنکی بر خشکی روحش جاری شد. کلام پیامبر را شنید و دوباره پرسید: و دیگر به چه کسی؟ و باز هم شنید: «به مادرت.» سیراب نمی شد. دوباره پرسید: و بعد به چه کسی؟ و باز هم شنید: «به مادرت.» بار دیگر پرسید: و بعد با چه کسی؟ پیامبر فرمود: «سپس به پدرت.» مرد باز می گشت. روحش از زلال محبّت پیامبر سیراب بود و کلام پیامبر در قلبش می پیچید: «به مادرت، به مادرت، به مادرت.»
احسان به مادر
از آنجا که جبران محبّت و مهر مادر، هرگز در ظرف توان فرزند نیست، همیشه و همه جا انسان به احسان و نیکوکاری با مادر سفارش شده است؛ تا جایی که پیامبر گرامی اسلام نگاه مهربان فرزند به مادر را عبادت شمرده اند. و نیز فرموده اند: «هرکس به والدینش احسان و نیکی کند، خداوند عمرش را زیاد می کند». و در موارد بسیاری نیز فرزندان از نافرمانی والدین و رفتار بد با آنها به شدت نهی شده است؛ چنان که خدا بهشت را بر فرزندی که «عاق والدین» باشد حرام کرده است.
مظهر مهر و خشم الهی
رعایت حقوق پدر و مادر و احسان به آنها، به خصوص احسان به مادر، در اسلام بسیار مهم و لازم شمرده شده است. هم چنین از بی احترامی کردن و نافرمانی، تا آنجا که نافرمانی از دستور خدا نباشد، به شدّت نهی شده است. اهمیّت این مطلب تا آنجاست که حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید: «تمام خشنودی خدا در خشنودی پدر و مادر و تمام خشم خدا در خشم آنهاست». و نیز می فرماید: «سرور نیکان روز قیامت، کسی است که پس از مرگ پدر و مادرش نیز به آنان احسان کند». پس بر ماست که در برابر پدر و مادر خویش بال تواضع بر زمین افکنیم و نگاهمان را سرشار از مهر کنیم. بر سخنمان لباس ادب بپوشانیم و آنگاه دل به رضایت پروردگارمان بسپاریم.
پناهی از آتش
در این روز گرامی و پر قدر که به یمن میلاد با سعادت ام الائمه، فاطمه زهرا(س)، روز مادر نامیده شده است، بیایید چشم دل بگشاییم و فاصله مان را تا بهشت کم کنیم. دریای مهر و محبّت در پای مادران جاری سازیم و بار هرچه غم که بر دل آنان است، به لبخندی، تبریکی و هدیه ای برداریم. آسمان دلشان را پر از نور امید سازیم و به کلامی ساده، امّا صمیمی سپاسشان گوییم که پیامبرمان حضرت محمّد(ص) می فرماید: «بوسیدن پیشانی مادر، پناهی از آتش جهنم است». و نیز می فرماید: «بزرگترین حقی که بر گردن یک فرد است، حق مادر اوست.»
مادرم روزت مبارک