سرچشمه دریای حیات است نماز
مفتاح جمیع مشکلات است نماز
از شر بلا واهمه ای نیست به دل
هنگام خطر چتر نجات است نماز
یا لطیف یا خبیر
امام حسین ( علیه السلام):
مراجعه مردم به شما
خود یکی از نعمتهای خدا بر شماست.
که نباید از آن ملول شوید
وگرنه از شما بازپس گرفته می شود.
بحار- جلد 78 ص 127
پیروزی فکر 1-آنان که از روی فکر کار میکنند در توفان های زندگی غرق نمی شوند: بنای آینده را با مصالح فکری باید بسازیم. خودمان بی خبریم که سعادت یا تیره بختی را در زندگی مان، با فکر خویش فراهم کنیم. بنای کاینات بر روی این اصل گذاشته شده و نام آن را ((تصادف)) نهاده اند. در این صورت، سرنوشت خود را انتخاب و آماده کن. علاقه ، تولید علاقه میکند و از کینه، کینه می زاید. ( ا.و.ویلوکس 2- فکر فرمانروای وجود است. 3- فکر هم مایه ی صحت و هم باعث بیماری می شود. 4- ترس بزرگ ترین دشمن ما 5- چگونه می توان ترس را شکست داد ؟
|
خلاصه کتاب پیروزی فکر
ادامه مطلب:
6- چگونه بر هیجان ها غلبه کنیم.
گاهی حتی اشخاص کاملا صحیح و سالم نیز قربانی هیجان ها میگردند. بارها دیده شده است که بحران های خشم به سکته قلبی و مرگ منجر شده و غم و اندوه و حسد و کینه عاقبتش به جنون کشیده و یا مایه ی مرگ نا به هنگام شده است، در میان این هیجانات و احساسات مختلف، مهم تر از همه، غم و اندوه است.
هیجان حتی در مواردی که به درجه کشنده ای شدید نباشد، تاثیرات بسیار مضر دارد، خشم، اشتها را از میان میبرد، هضم را مشکل میسازد، موازنه ی اعصاب را ساعت ها و حتی روزهای متمادی بهم میزند، به تمام مکانیسم جسمانی و در نتیجه ی آن به معنویات و نیروی فکری لطمه وارد میسازد.
هیجانات اندوه بار و رنج آلود، گذشته از اینکه فعالیت بالا را به تاخیر می اندازد مقدار زهر را هم در بدن زیاد میکند. بر عکس موقعی که افکار خوش و شیرین در مغز انسان وجود دارد سلول ها در انساج بدن مواد مفید رشد دهنده میسازد و نیروی زندگی را زیادتر می کنند.
وقتی که دچار غم و اندوه هستید نفس عمیق بکشید. عرق کردن بر فعالیت کلیه های افزاید. بکوشید به این وسیله هر چه زود تر سموم را از بدن خارج سازید. به هوای آزاد بروید و به قدری تلاش و حرکت کنید که بدنتان عرق کند.
عناصر مضری را که پوست بدن تولید میکند با روزی چندبار استحمام سرد دور بریزید و بالاترازهمه ی اینها با سرگرم کردن خود به تفریحات مورد علاقه ای از قبیل شعر و هنر های زیبا غم و اندوهتان را از میان بردارید.
خشم شکل های متعددی دارد. اما به طوری که هوراس فلچر ثابت کرده، ریشه ی آن ترس است. کسی که دچار خشم میگردد، به علت ترسی که از عارضه ی جسمانی، ضرر مادی، لطمه به مقام و حیثیت خویش یا از محرومیت دارد. شخص متین و محکمی که اعتماد به نفس و سجایای اخلاقی دارد هرگز خشمگین نمیشود. داروی جلوگیری از خشم ((تسلط بر خویشتن)) است. باید عادت کرد که حوادث را با مقیاس منطقی سنجید و به طرز عاقلانه ای درباره ی آنها قضاوت کرد.
7- برای اینکه طبع با نشاطی داشته باشید.
در لحظه ای که اطرافتان را بدبختی های مختلف فراگرفته، کارهایتان به مانع برخورده است و در افق امیدواری هیچگونه نوری به چشمتان نمیخورد، رفتار شما نشان میدهد که استقامت تان در مقابل حوادث چقدر است.
ارزش انسان، به کارهایی نیست که به سبب حوادث انجام میدهید، بلکه بسته به اقداماتی است که به رغم حوادث میکند.
صبح وقتی از خواب برمیخیزید احساس میکنید که آن روز، روز بدی خواهد بود و امکان وقوع حوادث ناگواری می رود، پیش خودتان چندین بار تکرار کنید که به رغم هر حادثه ای، آن روز یکی از خوش ترین روزهای زندگی شما خواهد بود. در این صورت آن روز خواهید کوشید که وقت و فرصت رااز دست ندهید، شرایط نامساعد محیط را درهم شکنید و خود را تسلیم ناامیدی نکنید. در این صورت خواهد دید که آن روز نسبت به روزهای دیگر کارهای بهتر ومفیدتری انجام داده اید. مستر ویگز میگوید: رمز خوشحالی در این است که در لحظات اندوه بخندید و در حال سردرد، بیماری دیگران را به خاطر بیاورید و در لحظاتی که ابر روی آسمان را فراگرفته است فکر کنید که هنوز آفتاب وجود دارد.
تبدیل یک فکر به فکر دیگر، به شرطی که فکر جدید، نیرومند تر از فکر سابق باشد، روش بسیار خوبی است.
روتر فورد میگوید: چاره ی تنبلی تلاش و کوشش است، علاج خودپرستی فداکاری است، چاره ی بی ایمانی اطاعت از اوامر خداوند است و بلاخره چاره ترس روبه رو شدن با چیز ترس آور و تماشای آن است.
به این ترتیب علاج غم و اندوه نیز مشغول ساختن مغز به افکار نشاط آور است. برای این کار نیروی اراده ی بزرگی مورد احتیاج است، یعنی برای شکست دادن یک خصلت بد، باید به فضیلتی که نقطه ی مقابل آن است فکر کرد و این فکر را به قدری ادامه داد که به صورت عادت درآید. اگر در مخالفت با غم و اندوه اصرار داشته باشید ، بلاخره شخص با نشاطی خواهید شد.
8- مضرات بد بینی
دنیا با انسان معامله ی متقابله میکند. اگر بخندید به روی شما میخندد و اگر چین بر ابرو اندازید، او هم مقابل شما ابرو در هم میکشد. اگر آواز بخوانید به مجالس شادمانی دعوت میشوید و اگر متفکر باشید در کنار دانشمندان جای میگیرید. بلاخره اگر مهربان و صمیمی باشید در اطراف خود مردمی می بینید مردمی را می بینید که همه شما را دوست دارند و در گنجینه ی دل ها را به رویتان باز میکنند. (( زیمرمان))
عده ی کسانی که به دنبال غم میروند و از آن استقبال می کنند و بزرگش میکنند، به درجه ی تعجب آوری زیاد است. اینان مسلما در کارخویش موفق میشوند زیرا کسی که در جستجوی غم و اندوه باشد، حتما آن را پیدا میکند و فقط کافی است که درهای مخیله ی خود را به روی غم و اندوه باز بگذارید.
اغلب اشخاص بدبخت کارشان یواش یواش به بدبختی کشیده است. اینان از این رو بدبخت شده اند که عادت داشتند بیش از دیگران از وضع خود شکایت کنند و از بدی هوا و غذاها و غیره بنالند. عادت به شکایت و تنفیذ و ناراحت کردن خویش از یک ((هیچ)) و همان جا دنبال بهانه گشتن، مخصوصا برای جوانان بدترین و مضرترین عادت هاست. زیرا کسی که چنین عادتی داشته باشد در ظرف مدت کمی اسیر آن میشود و بلاخره بدبینی برای او به صورت مزمن در می آید.
هنگامی که یک بیماری مسری در شهری شیوع پیدا کند، ترسوها زودتر از همه گرفتار آن میشوند. عده ی دیگری از مردم متمادیا از اشکالات مادی و پولی خویش شکایت میکنند. بدبختی شان با حروف درشتی روی چهره شان نوشته شده است . یعنی خود آنها آگهی های جاندار عدم موفقیت خویشتن هستند. حرف میزنند، اما نمیتوانند دست به اقدام بزنند. کسی که عادت دارد در هر موردی خود را کوچک بشمارد و در هرکاری با ضعف و بی قدرتی اظهار نظر کند، ضعیف و محبوب بار می آید. چنین اشخاصی هرگز نمی توانند به مقامات بالاتری برسد.
بدبینان هرجا که قدم گذارند، محیط غم و اندوه را می آفرینند؛ هیچکس به حرف زدن با آنها علاقه ای ندارد، زیرا پیوسته از بدشانسی خودشان صحبت میکنند. به نظرآنها همیشه وضع خراب است، پول پیدا نمیشود و محیط آشفته است. هر قدر سنشان زیادتر شود، عدم توازن روحی شان بیشتر میگردد.
یکی از راه های ایجاد اندوه نیز، عیب جویی و تنفیذ از دیگران است. اشخاصی وجود دارند که گذشت و بزرگواری برایشان مفهومی ندارد، می خواهند معایب همه را جستجو و کشف کنند و اصرار دارند که این معایب را برای دیگران تعریف کنند. تحسین بر زبانشان جاری نمیشود و نمیخواهند مزایای اطرافیانشان را قبول کنند و به تنفیذ بیشتر از هر چیز دیگری علاقه دارند. اصراری در جستجوی عیب مردم نداشته باشید بلکه جنبه های خوب آنها را ببینید. این موضوع را به خوبی در مغز خویش جای دهید که به عیب جویی نخواهید پرداخت. بدگویی از همه کس و کوبیدن آنان با تنفیذهای استهزا آمیز و یا کینه توزانه، عادت مهلکی است.
عده ی زیادی از مردم خیال میکنند که اگر حوادث جور دیگری جریان پیدا میکرد خوشبخت می شدند. حال آنکه سعادتمند نشدن آنان بر اثر خود حوادث نیست بلکه وابسته به طرز تلقی حوادث از طرف آنهاست.
جوانانی که تسلیم افکار منفی شوند، زنجیر اسارت را به گردن خود می اندازند و تا طرز تفکر خود را تغییر ندهند، یعنی عادت گفتار و رفتار منفی را به عادت فعالیت مثبت مبدل سازند، نمی توانند خویشتن را از این زنجیر ها رها سازند.
ایمان و اعتقاد کامل زاییده ی خوشبینی و نظم در زندگی است. بدبینی صحت را از میان میبرد و روحیه را ضعیف میسازد.
روح متوازن هرگز در انتظار بدی نیست، امیدوار است که پیوسته با نیکی رو به رو شود زیرا میداند که نیکی یک حقیقت ابدی است و بدی چیزی جز ضعف نیکی نیست، همانطور که تاریکی در نفس خویش چیز مستقلی شمرده نمیشود، بلکه عبارت از نبودن روشنایی است، پیوسته در جستجوی روشنایی باشید، زیرا روشنی تاریکی ها رااز قلب و روحتان می زداید.
9- قدرت افکار نشاط آور
در مردم با نشاط، نیروی آفریننده ای وجود دارد که در اشخاص بدبین نمیتوان اثری از آن یافت. هیچ چیزی به اندازه ی خوشبختی نمیتواند زندگی را زیباتر سازد، از رنج های آن بکاهد و راه موفقیت را هموار سازد.
اگر فرض کنیم که یک شخص با نشاط با یک شخص اندوهگین، هردو دارای استعداد یکسانی باشند باید بگوییم که لااقل راندمان کار اولی به مراتب بیشتر از دومی است. نشاط سرچشمه ی زاینده ی روح است، مرحمی است که رنج ها، فلاکت ها و حوادث ناگوار را آسان میسازد. دکتر ساندرس میگوید: در پیشگیری از بیماری های حاد و معالجه ی آنها، نشاط یکی از عوامل بسیار مهم است، اغلب داروها به دنبال یک بهبودی مصنوعی و زودگذر عکس العمل ضعیف کننده ای تولید میکنند ولی نشاط تاثیر مداومی به وجود می آورد که در همه جای بدن منعکس می شود، در اشخاص با نشاط گردش خون سریع تر است، هوا بهتر وارد ریه میشود، صحت و سلامت در بدن ریشه میدواند و بیماری شکست میخورد.
هیچ دارویی موثرتر از ترک ناله و شکایت و توسل به خنده و نشاط نیست. وقتی که ازکسی یا چیزی شکایت میکنید باید بدانید که اقرار ضمنی به درد و رنج خود می نمایید. شکایت کردن نشانه ی این است که مغلوب دشمنان شده ایم. بهترین راه نجات دادن سعادت خویش از تاثیر دشمنان این است که وجود آنان را انکار کنیم و شخصیت شان را از مغزمان بیرون بیاوریم و دور بیندازیم.
هیچ چیزی به اندازه ی یک مغز درخشان به صحت و سعادت کمک نمیکند. وقتی که مغز با نشاط باشد، فعالیت تمام اعضا حیاتی طبیعی است و در تمام قسمت های بدن نظم و صحت فرمانروا است. مغز شفاف خیلی بیشتر از مغز آشفته انجام وظیفه میکند، کاری که به کمک مغز آرام و متوازنی انجام شود، بی نقص و قابل دوام است.
شخص با نشاط در کارهای خویش موفق تر میشود زیرا همه دوست دارند که با مردمان با نشاط رابطه ی دوستی برقرار کنند. شخص بد خلق، هر قدر که در کارهای خویش ماهر باشد، همه از او فرار میکنند.
کارمندان اگر با نشاط و خوش خلق باشند، زودتر تلقی میکنند و زودتر موفق میشوند که حقوق و مقام خویش را بالا ببرند و در عین حال وجودشان نیز ازآن نشاط به قدر کافی بهره مند میشوند. به دست آوردن این نعمت گرانبها چندان مهم نیست، صورت محبوب عبارت از انعکاس خارجی یک قلب پر حرارت و بانشاط است. خورشید درونی، نخست نه در قیافه بلکه در روح طلوع میکند و ازآنجا در چهره منعکس میشود. لبخند شیرینی که به چهره رونق و جاذبه می بخشد چیزی به جز گوشه ای از اشعه ی آن خورشید درونی نیست.
(( تعمیم نشاط )) یکی از بزرگ ترین خدماتی است که شما می توانید نسبت به خودتان و دوستان و آشنایانتان انجام دهید. در اقداماتتان، در شغلتان و در روابط اجتماعی تان، این طرز تفکر بیشتر از هر رفتار دیگری به دردتان خواهد خورد. شغل ها بی آنکه شما به دنبالشان بروید به پای خود پیش شما خواهند آمد، دوستان به جستجوی شما برخواهند خواست و اجتماع تمام درهای خود را به روی شما خواهد گشود.
10- منفی بافی را نابود سازیم.
آنان که روحیه ی منفی دارند هرگز در هیچ کاری موفق نمیشوند. در آنان نشاط وجود ندارد، فقط بیچارگی، ناتوانی و موذیگری دیده میشود. ازهرچیزی که دیده اند بدگویی میکنند. متمادیا ازبدی زمانه، اشکالات امور، ناتندرستی ، بی پولی و غیره شکایت می کنند. از این رو نیروی فعالیت خود را کم میکنند و تحت تاثیر افکار ناروای خویش قرار میگیرند. کسی که طرز تفکر تخریبی دارد و افکار او پیوسته در اطراف کلمات برهم زدن و خراب کردن دور میزند، رفته رفته می بیند که نیروی سازنده و آفریننده ی وجود او ضعیف میشود و از میان می رود چون عناصر آفریننده نمیتوانند در محیط منفی و خراب پرورش یابند. اشخاص بدبین پیوسته محکوم به این هستند که در مقامات پایین بمانند و با ناتوانی ها دست به گریبان باشند. امواج زندگی آنان را پیوسته رو به عقب خواهد برد.
اگر بی ایمانی و تردید در فکرتان جایگزین شده است، یقین داشته باشید از دنیایی که مخالف طرز تفکرتان است، هیچ استفاده ای نخواهید برد، هیچکس نمیتواند از حدودی که برای خویشتن تعیین کرده است جلوتر رود. هرکس که طالب بزرگی است، نباید خود را کوچک بشمارد. باید همه افکار منفی را به دست باد بسپارد. نخستین قدم در راه رسیدن به موفقیت ایمان به موفقیت است. انسان باید در برابر نفس خویش با عزم و متانت تکرار کند که چه می خواهد بکند و تا چه اندازه قادر به انجام آن کار است. تا آن مدتی که به ضعف خودتان معتقد هستید، این ضعف چه مادی باشد و چه مربوط به معنویات و به مغز، خودتان را از درجه ی انسانی طبیعی پایین تر آورده اید و به ایده آل و هدف خود نزدیک نمیشوید.
اگر شخصی به بدشانسی خود اعتقاد پیدا کند، اسیر بیچارگی و عجز گردد و فکر کند که نمیتواند ماننددیگران در کارهایش موفق شود، هرگز قادر نخواهد بود که آزاد و خوشبخت زندگی کند و به ترقی و پیشرفت نایل شود. چنین شخصی انرژی و کوشش مداومی را که برای نجات از یک وضع مشکل ضروری است نمی تواند به خرج دهد؛ زیرا باور نمی کند که رفع مشکلات در دست خود اوست و در نفس خویش نقطه ی اتکایی پیدا نمیکند، این شخص خود را یک فرد منفی بارآورده است. همه امکانات و موقعیت ها را از خود دور ساخته و فقط درهای ناکامی را به روی خویش باز کرده است. خداوند راضی نیست که زندگانی بشر با چنین افکار بیهوده ای ضایع شود. میراث های اجدادی و شرایط ارثی ما هر طور که باشد باید بدانیم که خداوند قدرت فرامانروایی بر همه ی آنها را به ما بخشیده است و خودمان به سادگی میتوانیم با اعتماد به نفس تمام آن شرایط را تغییر دهیم.
11- ایمان و اعتقاد
توانا کسی است که به توانایی خویش اعتقاد دارد. راه های موفقیت فقط جلو پای صاحبان عزم و کسانی است که موانع رابا لبخند استقبال می کنند و همانطور که امرسون میگوید: مردی که با اراده برای رسیدن به یک ستاره اسب می تازد احتمال موفقیتش بیشتر از کسی است که برای رسیدن به منزل خویش با بی حالی در معبر تنگی می خزد.
اعتماد، مادر موفقیت است، مهارت را بیشتر می کند، نیرو را زیاد تر و مغز را سالم تر می سازد و بر قدرت عمل می افزاید. کاری که انجام میدهید حاصل عقاید شما، عزم و اراده شما و اعتماد شماست. اگر اینها ضعیف باشند ، حاصل کارتان نیز ضعیف است.
اراده یکی از شکل های ایمان است. اراده یعنی تصمیم به انجام یک کار و نشانه ای از ایمان به توانایی خویش در انجام آن کار است. هیچکس تا ایمان به توانایی خویش در انجام کاری که شروع کرده است نداشته باشد قادر به انجام آن نیست، کسی را که با ایمان محکمی به اقدام خود اعتماد دارد و معتقد است که قادر به انجام کار است، نمیتوان از راهی که میرود برگرداند. ایمان به پیروزی، خود نیل به پیروزی است.
جرئت پایه ی اصلی ایمان است. کسی که در برابر کاری با خود میگوید: (( باید انجام دهم ))،(( میتوانم انجام دهم ))،(( تصمیم به انجام آن دارم ))، نه تنها جرئت خویش را زیاد میکند بلکه نیروهای منفی که نقطه ی مقابل اراده است، می کاهد.
پیروزی بر موانع فقط برای کسانی امکان دارد که دارای نیروی مقابله اند. پیروزی مال کسانی است که میخواهند پیروز شوند. در دنیا برای رسیدن به هرهدفی، افکاری از قبیل بدشانسی، عجز، بی استعدادی و غیره رااز مغزتان بیرون کنید. هیچگونه ضعف مادی و معنوی را به خودتان نسبت ندهید و وسواس عدم موفقیت رااز قلب خود خارج کنید. هرگز تصور نکنید که شما نمیتوانید مانند بزرگان کار کنید و باید به مقامات کوچک اکتفا کنید. با اصرار ادعا کنید که خداوند هیچکس را از منابع سعادت و موفقیت محروم نکرده است و عجز ما مخلوق فکر خودماست.
تصمیم بگیرید که در برابر حوادث خوشبین باشید و از بدبینی گریزان باشید. به پیروزی خود معتقد باشید و بدانید که موفق خواهید شد و اطمینان داشته باشید خواستن توانستن است. اگر شک دارید که آیا کاری را میتوانید انجام دهید یا نه، به اصرار به خود بقبولانید که به خوبی قادر به انجام آن هستید. اعتماد به نفس برای کسب هوش و درایت و توانایی به انسان کمک میکند. به شما امکان میدهد کاری را که شروع کرده اید تا رسیدن به نتیجه ی سعادتمندانه ای ادامه دهید.
ترس عبارت از حس انتظار خطر است. اگر ایمان پیدا کنید که خداوند پیوسته سعادت ما را طالب است، پس از چه چیزی باید ترسید؟ وقتی که چنین ایمانی در قلبتان جای بگیرد رفته رفته حس ترس زایل میشود و آن جرئتی راکه باعث رسیدن شما به تمام آرزوهایتان است میتوانید به دست آورید.
بکوشید افکاری را که مایل نیستید تحقق یابد به مغزتان راه ندهید. قسمت اعظم افکار اندوهبار را حذف کنید. هر وقت احساس میکنید که نزدیک است تسلیم غم و اندوه شوید برای خودتان سرگرمی های نشاط آور پیدا کنید. درهر مبارزه ای اگر جرئت و ایمان داشته باشید باید پیشاپیش بدانید که نصف مبارزه را برده اید.
وقتی سنگی به هوا پرتاب میشود، انسان اطمینان دارد که نیروی جاذبه ی زمین آن را به سوی خودش میکشد، از این روحتما آن سنگ به زمین برمیگردد و همان اندازه که این موضوع حتمی است رسیدن به هدف به وسیله یک مغز مثبت و آفریننده نیز حتمی است. مغناطیسی که هدف را جذب میکند مغز خود انسان است.
خلاصه کتاب پیروز فکر
ادامه مطلب:
12- نفوذ افکار
تاثیر افکار ما، گذشته از اینکه در زندگی خودمان بسیار زیاد است تنها به زندگی خودمان اکتفا نمیکند و تاثیر نیک یا بدی در دیگران میبخشد. امرسون میگوید: هر فکری که به وسیله ی انسان هایی با عقاید مختلف در دنیا منتشر شد، تغییری در جهان ایجاد کرده است. مخفی ترین افکار نیز بی حرکت نمی ماند، راه میرود، در اطراف منتشر میگردد و دنیا را تحت تاثیر خود میگیرد.
هرکس حالتی مخصوص به خود دارد و این حالت زاییده ی مشخصات روحی و اخلاقی و آمال و آرزوهای آن فرد است. منبعی که فرمان اجرا اعمال را به انسان میدهد در تعیین این حالت نیز موثر میشود. این حالت در اشخاصی که با انسان تماس میگیرند اثر میگذارد و این تاثیر زائیده ی سخنانی نیست که بر زبان جاری میشود بلکه حاصل افکاری است که از مغز او میگذرد.
اگر تصور میکنید که خواهید توانست فقط با گفته هایتان خود را به جهانیان معرفی کنید، خودتان را گول زده اید. دیگران درباره ی شما با مقیاسی که خودتان در دست دارید قضاوت نمیکنند بلکه از روی حالت و وضع درونی تان شما را میشناسند.
برای پی بردن به اینکه دیگران درباره ی ما چگونه فکر میکنند، بهترین مقیاس ما این است که ببینیم خود ما درباره ی آنان چطور فکر میکنیم. کسی که میکوشد در نظر ما خوب جلوه کند و مورد علاقه ما قرار گیرد اگر درباره ی ما افکار بدی در دل داشته باشد و بدی ما را بخواهد و یا به ما حسد ورزد و خلاصه به جز آن باشد که تظاهر میکند، حواس ما نقابی را که او به صورت دارد سوراخ میکند و نیات حقیقی او را آشکار می سازد. در کانون های خانوادگی، در کارگاه ها و در روابط مختلف زندگانی ((انعکاسات فکری)) تاثیر بسیار مهمی دارد، از این رو باید کوشید که این انعکاس، انعکاس نیکویی باشد. شخص افسرده و عبوس، هرجا که میرود حس بدبینی را نیز با خود به همراه میبرد و فضای اطراف خود را مسموم، سنگین و کدر میسازد. کسانی هستند که وجودشان در کنار ما باعث میشود آن رواز احساسات بد درونی ما که حتی خودمان هم از وجودشان بی خبریم ظاهر شود. چنین کسانی ما را به رغم خودمان کوچک میکنند. در مقابل عده ی دیگری مانند نسیم ملایمی به ما نیرو، نشاط و آرامش میبخشند. از تماس با آنها پیوسته نفع می بریم. چون آنها را در کنار خویش میبینیم فکرمان وسعت می یابد، بلند نظر میشویم و علاقه به نیکی و زیبایی در مغزمان رشد میکند. این تاثیرات مختلف، زاییده ی تشعشعات فکری است. طرز فکر مسری است. به کسانی که با ما تماس بگیرند، سرایت میکند.
حال که افکارتان دارای چنین نفوذ قدرتی است معلوم است که با چه توجهی باید مواظب آنها باشید. در این حال باید افکار پست، زشت و مضر را از مغزتان خارج کنید و بکوشید که افکار بلند و پاک جای آنها را بگیرد و رشد کند.
13- افکاری که موفقیت می آفرینند.
مغز نیروی عظیمی دارد. بزرگ ترین فاتحان چه در میدان جنگ چه در عالم کار و مبارزات معنوی پیروزی را بر اثر نیروی مغزی خویش به دست آورده اند. باید در مغز جوانان حک کنیم که نیروی فکری بزرگ ترین عامل موفقیت است. تصور اینکه باید در برابر حوادث تسلیم شد، ضعف بزرگی است . چنین تصوری چون خود تصوری غیر طبیعی است، طبعا نتایج غیر طبیعی نیز به بار می آورد. موفقیت حق مادر زادی ماست. ولی ما به دنبال این حقمان نمیرویم. به جای اینکه ثروت، سعادت و آزادی را بخواهیم، فقر، بدبختی و اسارت می طلبیم.
اغلب کسانی که با عدم موفقیت روبه رو شده اند آنهایی هستند که هنگام شروع به کار، به استعداد و توانایی خود مشکوک بوده اند. شک و تردید از خانواده ی ناکامی هاست. اگر آن را در مغز خود بپذیرید باید به یکباره با آرزوها، ترقی خواهی هایتان وداع کنید.
آنان که کارهای بزرگی انجام میدهند، کسانی هستند که به استعداد خود متکی هستند. برای آنها فکر منفی مفهومی ندارد، آنها مطمئن اند که هر نقشه ای را بکشند با موفقیت اجرا خواهند کرد. ایمانشان به قدری است که به اعتراض ها نیز گوش نمیدهند، در برابر تمسخر و استهزاء دشمنان شانه تکان میدهند، حتی اگر مردم آنها را نیز دیوانه بشمارند اهمیتی نمی دهند.
ما به خوبی نمیدانیم که خداوند در اشخاصی که استعداد انجام کارهای بزرگ را دارند چه چیزهایی به ودیعه گذاشته است، فقط میدانیم که اطمینان مطلق یک انسان به پیروزی در کار خویش، دلیل بارزی بر استعداد اوست. خداوند کسانی را که با سلاح ایمان مطلق مجهز ساخته است برای موفقیت در کارها نیز کمک میکند.
اعتماد به نفس خویش را هرگز از دست ندهید و به دیگران نیز مجال ندهید که آن را متزلزل سازد زیرا اساس تمام موفقیت های بزرگ شماست. اگر این اساس لطمه ببیند، بنا درهم میریزد و اگر سالم بماند، درهای امید همیشه باز است.
مرد جاهلی که به خویشتن اعتماد دارد گاهی شخص بسیار فهمیده و عالم، ولی متزلزل و بی قدرت را شرمنده میسازد.
14- چگونه اعتماد دیگران را به خود جلب کنیم.
برای کسب موفقیت، فقط اعتماد به نفس کافی نیست. بلکه باید دیگران نیز به شما اعتماد داشته باشند و اعتماد دیگران به شما، عکس العمل اعتماد به نفس خودتان است، اعتماد شما هرقدر قوی باشد، اعتماد متقابل دیگران نسبت به شما به همان اندازه قوی تر است.
لحن اعتماد آمیز تاثیر سحرآسایی در دیگران دارد؛ وقتی که چنین لحنی داشته باشید خواهید دید که چگونه اعتماد به نفس خودتان را به دیگران نیز سرایت داده اید و از اعتماد دیگران به شما و به استعداد شما تعجب خواهید کرد.
بشر طبعا طوری آفریده شده است که میخواهد هرکسی را در دو راهی که انتخاب کرده است کمک کند. آن کسی را که رو به بالا میرود برای رسیدن به آرزوها یاری میکند و کسی که رو به پایین در حرکت است برای سقوط به اعماق پرتگاه ها هل میدهد. از این روکسی که به خویشتن اعتماد ندارد مورد اعتماد هیچکس قرار نمیگیرد.
اگر یک استعداد متوسط با ایمان شکست ناپذیری توام گردد موفقیتی که کسب میکند خیلی بیشتر از استعداد عالی است که در مزاج مردد و ترسویی وجود دارد. آموزگاری که دارای یک رشته اطلاعات سطحی است بیشتر از آموزگار دیگری که ده برابر اومیداند اما نمیتواند اطلاعات خود را با حرف ها و حرکات خود ظاهر سازد و اثبات کند، موفق میشود.
وظیفه ی اشخاص با استعداد و با ارزش این است که حس اعتماد به نفس خود را قوی تر سازد و در سایه ی این حس در دیگران نفوذ و تاثیر کنند.
زندگی بسیار کوتاه است و اگر از نظر یکی قضاوت کنیم مردم به قدری با کارهای خویش سرگرمند که وقت تحقیق در باره ی استعدا شما را ندارند. ارزشی را که خود شما برای خویشتن قائلید مردم به نسبت وسیعی قبول می کنند.
به محض اینکه اعتماد به نفسمان شکست یافت، اطرافیانمان احساس میکنند. تولید کوچک ترین شک و تردیدی در مغز خودمان بلافاصله عقیده ی دیگران را نسبت به ما خراب میکند.
اگر رییس موسسه ای هستید کارمندانتان ازهرحرکت اعتماد آمیز و یا تردید آلود شما به پیروزی و یا شکست شما پی میبرند. قیافه ای که در برابر مشکلات زندگی و هنگام مبارزه میگیرید، میتواند به خوبی نشان دهد که مبارزه به نفع شما تمام خواهد شد یا به ضررتان.
یکی از کارهایی که مستلزم حس اعتماد به نفس میباشد تجارت است. چه تجار واقعی و چه کسانی که به عنوان کارمند و فروشنده ی کوچک در عالم تجارت واردند، تجار بزرگ در هر یک از صفحات امر خرید و فروش نوعی هیپنوتیزیم به کار میبرند. یک مشتری مردد در برابر زبان بازی های استادانه ی فروشنده و ادعاهای زیرکانه ی او تسلیم میشود و فورا تصمیم خود را میگیرد، نکته ای که در این میان اهمیت دارد این است که این هنر با جلب اعتماد خریدار و نفوذ او در او صورت میگیرد. اگر کوچک ترین اثر شک و عدم اعتماد در فروشنده باشد، مشتری فرار میکند و دیگر هیچگونه زبان بازی برای جلب اعتماد او فایده ندارد.
15- بنای خصائص اخلاقی
عجیب است که یک هنرمند نیمی از عمر خود را می کوشد تا بتواند نقاش یا مجسمه ساز شود، یک مؤلف برای نوشتن یک کتاب سال ها زحمت میکشد، یک جوان پانزده سال از وقت خود را برای تحصیل مصرف میکند، ولی هیچ یک از آنها قسمت کوچکی از عمر خود را برای کاری که سعادت و سلامتشان به آن است یعنی برای بنای خصائص روحی خویش صرف نمیکنند، معمولا تصور میکنیم که این گنج بی آنکه زحمتی در راهش بکشیم و بی آنکه کوچک ترین مطالعه و تمرینی بکنیم با پای خودش پیش ما می آید و حال آنکه به استثنای اشخاص نادری که به طور موروثی یا تحت تاثیر محیط، بدون زحمت صاحب این گنج پربها شده اند. اغلب ما برای داشتن سجایای اخلاقی و روحی کامل، محتاج اراده ی بسیار قوی و فعالی هستیم.
همانطور که با تزریق موادی به ریشه ی درخت میتوان حالت تازه ای به درخت داد، برای انسان نیز تاسیس سجایای اخلاقی بهتری امکان دارد.
برای جستجوی خصائص خوب نباید به فکر عادات بد بود بلکه باید افکارمان را متوجه همان عادات و مشخصات خوب سازیم. با تلقین فضائل و اوصاف نیک به خودمان و توسعه ی این اوصاف است که میتوانیم نتایج خوبی بدست آوریم .
انتخاب دقیق کلماتی که باید کودکان استعمال کنند در تربیت آنها نهایت اهمیت را دارد، زیرا مفهوم کلمات در مغز آنان حک میشود، باید در زبان بچه ها کلماتی وجود داشته باشد که ازشادی و زندگی، روشنایی و آرامش و فرح و سعادت حکایت کند. کلمات زشت و ناموافق در میان گفته های آنها وجود نداشته باشد و در صورت بودن حذف شود، زیرا این کلمات به مرور زمان احساسات نامناسبی را به دل آنان راه میدهد و خصائص اخلاقی شان را خراب میکند و زیبایی حیات را لکه دار می سازد.
خصائصی را که تصور میرود از بچگی به هیچ مجه در کودکان وجود نداشته باشد، در همان سنین کودکی میتوان در آنها بیدار ساخت و به درجه ی فوق العاده ای رشد داد. یک تلقین درست و روشمند حتی در بچه ی متوسط الحالی نیز خصائص عالی و قوی میتواند به وجود آورد. در سایه تلقین مداوم عادات خوب به کودکان در سلول های دماغی آنان توجهی به سوی آن عادات پیدا میشود و رفته رفته عادات نیک تلقین شده به شکل طبیعی در دماغ ( فکر و ذهن) جای میگیرد.
16- نقاط ضعف مان را از میان ببریم.
عده ی اشخاصی که دارای موازنه ی کامل باشند بسیار کم است. اغلب در عین حال که دارای استعداد درخشان، تربیت خوب و تحصیل کافی میباشند، برای توانایی در کار، چیزهایی کم دارند. این کمبودها پیشرفت آنان را مشکل میسازد، زندگی شان رادرهم میریزد و به تمام کوشش هایشان لطمه میزند. اغلب مردم چنین نقاط ضعفی دارند که آنان رااز رسیدن به هدف هایشان باز میدارد. اگر بگذاریم این نقاط ضعف رفته رفته بزرگ تر شود و به فکر چاره ی آن نیفتیم، مسلما لطمه ی سختی به زندگی خودمان زده ایم.
وقتی ضعفی را در خود سراغ میگیرید، اراده ی خویش را در جهت عکس آن متمرکز کنید. اگر مغزتان مدت زیادی در این جهت عکس یعنی بر روی اوصافی که آرزوی داشتن آنها را میکند تکیه کند بلاخره به همین اوصاف نائل میشود. کسی که پیوسته در نقطه ای بی حرکت بماند و بازوهانش را حرکت دهد مسلما بر تقویت تمام نقاط ضعف بدنش موفق نخواهد شد. مغز نیز چنین است، قسمت هایی از آن که به کار برده نشود، بی حرکت می ماند و زنگ میزند. وقتی که چیزی را آرزو کنید و با تمام نیرویی که در خود سراغ دارید به دنبال آن بروید، مستقیما به آن خواهید رسید.
هر قدر که ضعف خود را تقویت کنید و اجازه دهید که افکار شکست دهنده در مغزتان جایگیر شود، خودتان با این افکار همکاری کرده اید. عادت به سیاه دیدن، هر چیز زندگی تان را سیاه میکند و مانع موفقیتتان میشود.
خواستن یک چیزی از روی اراده و تصمیم جدی برای بدست آوردن آن، رو طلسم بزرگ پیروزی است. همه ی ما می بینیم که عده ی زیادی از اشخاص، چیزهایی راکه میخواهند بلاخره به نحوی بدست می آورند. ممکن است در این میان بعضی ها به کلی به آن آرزو نرسند ولی شکی نیست که بر اثر ثبات در مبارزه به آن نزدیک میشوند. موفقیت در آرزوها نسبت مستقیم با قدرت اراده ی ما دارد.
17- زیبایی چگونه کسب میشود؟
هر کار درست و هر فکر شایسته، به چهره ی انسان زیبایی میبخشد. (راکسین)
یک فرد هر قدر که چهره ی زشتی داشته باشد اگر خوش قلب باشد به نظر آشنایان زیبا جلوه میکند. کافی است کسی فکر زیبایی را، نه زیبایی سطحی بلکه زیبایی قلب و زیبایی روح را، به صورت اعتیاد در مغز خود داشته باشد. چون صورت ظاهری انسان آینه ی صورت باطنی اوست، چه صورت و چه حرکات انسان تحت تاثیر افکاری قرار میگیرد که بر درون او حاکم است.
زیبایی کامل، که بارها بر زیبایی صورت رجحان دارد، در دست هر کسی هست. بعضی از دختران از عدم تناسبی که در صورتشان وجود دارد و خودشان آن را زشتی میشمارند، چنان افسرده میشوند که این افسردگی آنان را واقعا زشت نشان میدهد و حال آنکه به اندازه ی نصف آنچه خودشان تصور میکنند زشت نیستند. اگر زیاد حساس و زود رنج نباشند، ممکن است دیگران اصلا متوجه زشتی آنها نشوند. اگر از افسردگی نجات یابند و حالت و قیافه ی طبیعی به خود بگیرند میتوانند با کوشش و پشتکار نقصی را که از لحاظ زیبایی ظاهری دارند در سایه نشاط، خوش مشربی و محبت و رافت جبران کنند.
18- قدرت خیال
خیال، پیش قدم و الهام بخش هر کاری است.
آنان که بزرگ ترین خدمت را به تمدن بشر کرده اند، کسانی هستند که چیزهایی بهتراز آنچه در عصر خودشان وجود داشته است در مخلیه شان پرورانده اند و سپس به این فکر افتاده اند که به این خیال جامه ی حقیقت بپوشانند.
مورس در خیال خود وسیله ی مخابره ای که کامل تر از پست باشد مجسم کرد، در نتیجه، تلگراف را به عالم بشریت تقدیم کرد. بل به خیال دستگاه کامل تر از تلگراف افتاد و تلفن را به وجود آورد. فیلد در خیال خود یک وسیله ی مخابره ی دریایی را دید که کامل تر از کشتی باشد و در سایه ی همین خیال او بود که امروزه قاره هی به وسیله ی کابل دریایی به یکدیگر متصل است. مارکنی وسیله ای کامل تر از تمام وسائل مخابراتی زمان خود را در مخیله پروراند و تلگراف بی سیم را اختراع کرد. بلاخره رادیو، تلویزیون و همه وسائلی که بعد از اختراع شد نتیجه ی خیالی است که در مغز کسی پرورده شد و در سایه ی قدرت اراده و پشتکار به صورت حقیقت درآمد.
کسانی که از این نیرو محرومند فقط ظاهر اشیا موجود را می بینند و بهتر از آن نمی توانند فکر کنند. دیدن چیزهای موجود به همان وضعی که هستند کار آسانی است و فقط کار چشم است. ولی دیدن آنها به وضعی عالی تر از وضع موجود و دادن شکل حقیقت به آن خیال، کار مخیله است.
آنان که فکر سطحی دارند، این قبیل اشخاص را خیال پرور می نامند و به باد استهزا میگیرند و حال آنکه بزرگ ترین اختراعات از مغز این خیال پرستان تراوش کرده است. همین خیال پردازان مشکلات بشریت را حل کرده اند.
خیالاتی که در مخیله ما پیدا میشود نه برای گول زدن ما بلکه برای اینکه صورت حقیقت به خود بگیرند به سراغ ما آمده اند. آنها چیزی جز طرح اولیه ی حقایق نیستند و فقط برای این وارد مغزمان میشوند که ما را پیش ببرند و به عوالم بهتری برسانند. نیروی خیال فقط عبارت از یک تصور آشفته نیست بلکه الهام ایده آل است. افکار بزرگ و تصورات نیرومند، نخست در مخیله به وجود می آیند و بعد با زحمت و پشتکار ما به صورت حقیقت در می آیند.
خلاصه کتاب پیروزی فکر
ادامه مطلب
19- با پیری مبارزه کنید.
پیری فقط با کمک روح میتواند در چهره منعکس شود. خطوط چهره را روح رسم میکند. باید این قاعده را دانست و فراموش نکرد : "هنر پیر نشدن پر ارزش تر از هنر نیل به یک پیری خوب است." مردان و زنان به همان اندازه پیر میشوند که خودشان قبول دارند. کسی که به جاودانی بودن روح ایمان دارد و اعتقاد قلبی دارد به این که هرگز عارضه ای برای روح روی نمیدهد، هر قدر که سنش زیادتر شود بدن و مغزش نیز از لطمه دیدن مصون می ماند. برای اینکه انسان جوان به نظر برسد و مغزش زنده بماند باید عادت شمردن سن را از سر بیرون کند. باید از تلقین پیری به مغز حذر کرد. اغلب ما از همان سنین جوانی عادت میکنیم که تخم پیری در روحمان بکاریم. آمادگی برای پیری، خود پیری را زودتر میرساند. کسانی که از فلاکتی میترسند و از انتظار فرا رسیدنش را دارند بلاخره دچار آن میشوند. حتی در لحظاتی که پیری شما را از انجام کارهایی عاجز ساخته است به فکر آن نباشید، زیرا این فکر چین های زود رسی به چهره تان می اندازد و شما را پیش از وقت پیر جلوه میدهد. حتی اگر بدن نیز ضایع شود باید روح را جوان نگاه داشت، زیرا اگر فکر آدم فرسوده شود و انسان از کارهای فکری عاجز گردد مانند درخت خشکیده ای از سر شروع به خشکیدن میکند.
اگر میخواهید عمر طولانی داشته باشید، هنرتان را با علاقه ادامه دهید، مبادا در پنجاه سالگی خود را افتاده و محتاج استراحت تصور کنید و دست از کارتان بردارید، در صورت لزوم مدتی تعطیل کنید اما وظیفه ی خود را ترک نکنید. زندگی و جوانی در این است. چیزی که مارا پیر میکند سن مان نیست بلکه طرز زندگی ما است. مفید ترین و پر حاصل ترین زندگی ها آن است که در میان سادگی و معصومیت بگذرد.
چه بدن و چه فکر تا مدتی که در حرکت و فعالیت است احتیاج به استراحت دارد. زیرا در ضمن استراحت، نیروهای تازه ای ذخیره میکند. انسان فقط با غذای مادی پرورش نمی یابد بلکه غذای معنوی که نیرو بخش جسم و روح انسان است در مواردی تاثیر خود را میبخشد که بدن در حال استراحت است.
اغلب انسان ها طوری آفریده شده اند که هر وقت استراحت کنند و احتیاج به استراحت داشته باشند، غم و اندوه و تخیلات اندوه بار به مغزشان هجوم میکند، شب وقتی که به رختخواب میروند مغزشان شروع به کار میکند. حوادث تلخ روز، پشیمانی ها و نگرانی ها و غصه ها در مخیله شان بزرگ میشود و گسترش می یابد. با چنین گرفتاری عظیمی از این پهلو به آن پهلوی غلطند و پس از اینکه مغزشان با این نگرانی ها خسته شد در میان ناتوانی و ناراحتی به خواب می روند. شکی نیست که چنین کسانی زود پیر میشوند و طبیعی است صبح ها خسته و فرسوده اند.
هیچ آرزوی جوانانه ای را که در مغزتان پیدا میشود به بهانه ی پیری سرخورده نکنید. پیوسته جوان بمانید، تا حد امکان با جوانان بجوشید و به جوانان اظهار علاقه کنید. نشاط جوانی مسری است و اگر شما با جوانان باشید این نشاط به شما هم سرایت میکند.
اگر میخواهید در سنین پیری جوان بمانید، فقط ساعات روشن و خوش زندگی تان در خاطر ثبت کنید و ساعات اندوه بار را یاد ببرید، فکر روزهای بدبختی را از خاطر بیرون کنید، میگویند: (( آن که امیدهای بیشتری دارد عمرش طولانی تر است)). اگر به رغم شکست هایی که در زندگی میخورید امیدتان را با سرسختی حفظ کنید نه تنها عمرتان طولانی میشود بلکه جوانی تان نیز بیشتر دوام می کند.
20- راه تسلط بر فکر
خط حرکت معینی برای خود رسم کن و آنگاه چه در مواقع تنهایی و چه در میان جمعیت پیوسته این راه را طی کن. ( اپیکتتوس )
با کنترل دائمی فکر می توان تمایلات روح را تغییر داد. معنی ندارد بگذاریم روحمان به هر طرفی متمایل شود و با موضوعات مختلف و متنوعی به طور سطحی شود. نیرو اراده می تواند فکر را تحت فرمان و تسلط خود بگیرد و برای اینکه بتوانیم روحمان را به راهی که می خواهیم متوجه سازیم فقط کمی تمرین لازم است. توجهی که توام با ارده و از روی عقل و منطق باشد می تواند روح و فکر را تحت ((نظم معینی )) به درجات عالی و به نقطه ی ایده آل برساند. این موفقیت نتیجه نظم و ترتیب است.
کامل ترین متدی که میتوان به هر کسی توصیه کرد این است که انسان در میان سکوت فکر کند و تصمیم بگیرد و بعد این تصمیم را با تمام نیرویی که دارد اجرا کند.
اشعه ی نامرئی فکری که روی هدف معینی متمرکز شود، یک فضای انفرادی به وجود می آورد، فضایی که اطراف شما را فراگرفته است چون محصول فکر است تمام نیروی خود را از مغز که مولد است می گیرد.
اگر محیط مثبتی در اطرافیان به وجود بیاوریم، یعنی افکار منفی و آشفته رااز سر بیرون کنیم، احساساتی که تلقین عدم موفقیت میکند به سراغمان نمی آید. پس از کسب نیروی تمرکز بکوشید که صاحب اعتماد به نفس کاملی هم باشید در این صورت است که نشاط و خوشحالی به شما روی خواهد آورد و در نتیجه به سعادت و ترقی دلخواهتان خواهید رسید.
21- انسان آینده به درجه کمال خواهد رسید.
وقتی شروع به درک علم و دانش کنیم و به ذات عالی نزدیک شویم، همه ی اسرار کشف میشود. دانستن و آزاد بودن هدف هر کسی است و در این عصر روشن اشخاص زیادی هستند که به شعور کامل میرسند. کسی که در همه کاری خداوند را میبیند، وجد و نشاط تعریف ناپذیر ذات عالی را در وجود خود احساس میکند. کسی که به خداوند واصل شود و رمز کائنات را دریابد، کائنات را مقدس میشمارد.
مغز متفکری که ایمان و اعتقاد نا محدودی به خداوند بزرگ و برآورنده ی همه ی احتیاجاتمان دارد، مسلما دارای پیشه ی موفقیت آمیز و پر سودی خواهد بود.
باید با ایمان تزلزل ناپذیری باور کنیم که هر کدام ما ذره ای از ذات یگانه خالق و اداره کننده ی کلیه موجودات هستیم. اگر فکر کنیم که هیچ نیرویی نمی تواند رشته ی اتحاد ما را با قدرت خداوندی پاره کند، اطمینان و اعتقاد مطلقی نسبت به خودمان پیدا خواهیم کرد.
پس از اینکه به قدرت خود پی بردیم و آن نیروی مرکزی را که از حقیقت و آن وجود بزرگ سرچشمه گرفته است در نفس خود احساس کردیم، از بی قراری نجات خواهیم یافت و به چیزهای سطحی و زود گذر توجهی نخواهیم کرد. کسی که بداند خود قسمتی از وجود الهی است هرگز موازنه ی وجود و مغز خود را از دست نمی دهد.
آرامش یکی از نتایج بزرگ اراده است و از اعتماد کامل به نیروی اداره کننده ی کائنات سرچشمه میگیرد. انسان وقتی تعیین کند که جزئی از یک واحد منظم است و برای بردگی خلق نشده بلکه برای این آفریده شده است که اراده ی خود را به کار اندازد،در برابر هر حادثه ای، نه مانند یک اثیر بلکه مانند یک فرمانروا رفتار خواهد کرد.
همانطور که اگر تمام آلات موسیقی دنیا بسوزد، به قوانین آهنگ خللی وارد نمی آید، برای انسان آینده یعنی انسان ایده آلی که محصول تمدن عالی است، حریق و از میان رفتن مال دنیا هیچگونه تاثیری نخواهد داشت. انسان آینده چنان بر فکر خود مسلط خواهد بود که خواهد توانست فقط افکار وابسته به سعادت وترقی را به سوی خود بکشد و نفس خود را به صورت مغناطیسی درآورد که فقط آنچه را که لازم است به سوی خود جذب کند.
نام کتاب: پیروزی فکر
نویسنده: اورایزن اسوت ماردن
ترجمه ی رضا سید حسینی
عنوان اصلی: the victorius attitude
ناشر: مؤسسه انتشارات نگاه
شمارگان: 2000
شابک: 8-295-351-964-978
فهرست نویسی بر اساس اطلاعات فیپا
تولید: مدیریار"سایت جامع مدیریت:
خلاصه کنندگان : فتحی فر و مینو صفاریان
در حدیثی از امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند:
المومن اعظم حرمة من الکعبه
حرمت مومن از حرمت کعبه بالاتر است
در کتاب خصال روایت عجیبی آمده است که میفرماید: مقدسترین سرزمین کعبه مکرمه (قبله گاه مسلمانان و نمازگزاران ) است به گونهای که بدون توجه به آن نماز باطل است و حیوانی که به آن سو ذبح نشود حرام است. تکریم و احترام کعبه بر همه واجب و اهانت به آن حرام و گناه بزرگی است، بنابراین همان طور که تخریب و اهانت به کعبه حرام است تخریب مومن و اهانت به او نیز حرام است. به راستی چه کسی به خود جرات میدهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ آیا جز ستمکارانی مانند یزید که حکم تخریب و آتش زدن کعبه را صادر کرد؟ کسی چنین جسارتی را دارد؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه به آسانی مورد تخریب و توهین و جسارت قرار میگیرد و آبروی مسلمان به سادگی ریخته میشود؟
اسلام عزیز برای حفظ آبرو و حرمت و شخصیّت مؤمنان اهمیّت زیادی قائل است تا آنجا که حق تعالی در قرآن کریم میفرماید:
پس کسی را که خداوند مدافع او است چگونه انسان به خود جرأت میدهد که پردهاش را بدرد و رازش را فاش کند یا عیبش را آشکار سازد، و یا بی دلیل به او تهمت وارد نموده و آبروی او را بریزد و به حیثیّتش صدمه برساند(سوره حج آیه38)
امام صادق(ع) نیز در جایی به نقل از رسول خدا فرمودند، خداوند تبارک و تعالی امر کرده است: "هر کس دوستی از دوستان مرا خوار کند، در کمین جنگ با من نشسته است".
بنابراین برای توجه به اهمیت این مساله و یادآوری عقوبت و گناه این کار برای مومنانی که خود را مطیع دستورات دین میدانند و البته برای کسانی که پنبه در گوشهای خود کردهاند و بی دلیل برای رسیدن به اهداف خود از ریختن آبروی افراد هراسی ندارند چند نمونه از احادیث و روایات معصومین(علیهالسلام ) را در این باره مرور میکنیم:
- ربا 73 قسم است و بدتر ازهمه رباها تجاوز به آبروی مسلمان است.
- کسی که چیز ناروایی بشنود و آنرا منتشر کند مثل این است که خودش آن کار زشت را انجام داده است.
- کار برادر مومنت را به نیکوترین وجهش حمل نما، مگر آنکه خلافش را یقین کنی. پس تا زمانی که میتوانی کار او را حمل به خیر کنی، حق نداری حتی نسبت به یک کلمه که از برادر مومنت شنیدی سوء ظن ببری.
- نزدیکترین وضعی که بنده به کفر دارد این است که با مردی برادر دینی باشد و لغزشها و خطاهای او را شماره کند.
- هر که به عیب جویی، کسی را به صفتی که در او نیست یاد کند خداوند او را در آتش جهنم محبوس دارد تا گفته خویش را مجری دارد.
همچنین به برخی از خطراتی که این شیوه ناپسند و گناه بزرگ یعنی" بردن آبروی مومن و قضاوت بیجا درباره او" در جامعه اسلامی میتواند به همراه داشته باشد اشاره میکنیم:
- بردن آبرو، جنگ با خدا!
امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا فرمودند: "خداوند تبارک و تعالی فرموده است: هر کس دوستی از دوستان مرا خوار کند، در کمین جنگ با من نشسته است".
- رسوا نمودن مومن، خروج از ولایت خدا
مفضل عمر روایت کرده است که حضرت صادق علیهالسلام به من فرمودند: هر کس به زبان مومنی سخن بگوید و از آن رسوایی او و از بین بردن مروّت و جوانمردیاش را بخواهد تا از چشم مردمان بیفتد، خداوند او را از ولایت خودش به ولایت شیطان میاندازد ولی شیطان هم او را نمیپذیرد.
پی نوشت:
-الکافی، ج 2، ص 351
- نهج الفصاحه ، حدیث 2284
- پیامبر گرامی اسلام- نهج الفصاحه
- پیامبر گرامی اسلام- کشف الریبه
- امام باقر (علیه السلام)- کافی
-وسائل الشیعة، ج 21، ص 557.
- الکافی، ج 2، ص 351، ص 357، ص 358، ص 351.
- نهجالبلاغة، ص 538.
- تحفالعقول، ص 30.
- مستدرک الوسائل، ج 13، ص 17
- الصحیفة السجادیة، ص 98.
- منتخب میزان الحکمة: 86
السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س)
میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر
بر تمام شیعیان جهان مبارک.
شبی، پسری نزد مادرش که در آشپزخانه در حال پختن شام بود، رفت و یک برگه کاغذ را به او داد. مادر دست هایش را با حوله ای تمیز کرد و نوشته ها را با صدای بلند خواند. پسرش با خط بچه گانه نوشته بود:
صورتحساب:
کوتاه کردن چمن باغچه
5 دلار
مرتب کردن اتاق خوابم
1 دلار
مراقبت از برادر کوچکم
3 دلار
بیرون بردن سطل زباله
2 دلار
نمره ی ریاضی خوبی که امروز گرفتم
6 دلار
جمع بدهی شما به من:
17 دلار
مادر لحظه ای به چشمان منتظر پسر نگاهی کرد، سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب فرزندش این عبارت را نوشت:
بابت سختی 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی
هیچ
بابت تمام شب هایی که بر بالینت نشستم و دعا کردم
هیچ
برای تمام زحماتی که در این سال ها کشیدم تا تو بزرگ شوی
هیچ
بابت غذا، نظافت تو و اسباب بازی هایت
هیچ
و اگر همه ی این ها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه ی عشق به تو هیچ است. وقتی که پسر آنچه را که مادرش نوشته بود را خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد، گفت: «مامان دوستت دارم». آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت : قبلا به طور کامل پرداخت شده
سال جدید ، سالی سرشار از امید و مهربانی را
برای همگان آرزومندیم.